خوشا آنان که دائم در نمازند
کرامتی برای مسلمانان
در روايت آمده است:«اَلصَّلاةُ خَيْرُ مَوْضُوعٍ، فَمَنْ شآءَ اسْتَقَلَّ، وَ مَنْ شآءَ اسْتَكْثَرَ؛ نماز، بهترين چيزى است كه [در اسلام] وضع شده است، پس هر كس كه خواست كمتر و يا بيشتر [نماز] بخواند.» (1)
شايد اين كرامتى باشد براى خصوص مسلمانها كه به آنها اجازه داده شده است هر جا و هر وقت كه خواستند بدون هيچ رادع و مانع و حاجز و حاجب و بدون اجازه از هيچ دربان و نگهبان، به حضور خداوند كه پادشاه پادشاهان است بار داده شوند.
البته نمازهاى واجب از جهت وقت محدوديّت زمانى دارند كه بايد در اوقات معيّن ادا شوند، ولى در مكان آن محدوديّت و تعيين خاصّى وجود ندارد.
بالاترين و رساترين روايت درباره ى نماز
سؤال: كدام روايت در توصيف نماز، بالاتر و بالغ تر است؟
پاسخ: روايت «رزام» در كتاب «فلاح السائل» (2) در اوصاف نماز؛ ولى ما روايت نقد مى خواهيم نه نسيه. هم چنين عبارتِ: «تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَآءِ وَ الْمُنكَر؛ نماز، انسان را از كار زشت و ناپسند باز مى دارد.» (3)
در قرآن در وصف نماز ذكر شده هم چنين جمله ى:«وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ؛ و مسلّما ياد خدا بزرگتر است.» در قرآن آمده است. اين جمله شايد به اين معنا باشد كه: «ذِكْرُاللّهِ فىِ الصَلاةِ أَكْبَرُ مِنْ ذِكْرِهِ فى غَيْرِها؛ ياد خدا در نماز از ياد خدا در غير آن بالاتر و بزرگتر است.» (4) يا اين كه: «الصَّلاةُ فى أَنَّها ذِكْرُاللّهِ أَكْبَرُمِنْ غَيْرِها؛ نماز از لحاظ ذكر خدا بودن از غير آن بالاتر و بزرگتر است.»
در هر حال، بنده از ميان عبارات مرويّه در توصيف و شأن نماز، بالاتر از «الصَّلاةُ مِعْراجُ الْمُؤْمِنِ؛ نماز، معراج و وسيله ى ترقّى و عروج مؤمن است.» (5) نديده ام…
لذّت از نماز، از هر لذّتى بالاتر است
در روايت است كه رسول اكرم صلّى اللّه عليه وآله وسلّم فرمود:«حُبِّبَ إِلَىَّ مِنْ دُنْياكُمْ: أَلطِّيبُ، وَ النِّساءُ، وَ جُعِلَ قُرَّةُ عَيْنِى فِى الصَّلاةِ؛ از دنياى شما مورد علاقه و محبوب من است: عطر و بوى خوش، زنان، و نور چشم من در نماز قرار داده شده است.» (6)
تمام لذّت ها روحى است و آن چه از لذّات كه در طيب و يا از راه نساء، به صورت حلال تكوينا مطلوب است، بيش از آن و به مراتب بالاتر، در نماز است؛ امّا طفل كم درك را با لذت حجله و عروسى كارى نيست و حجله گاه براى او لذّت ندارد، بلكه براى او حصار و قفس و زندان است و خود او در آن جا زندانى و بى تحرّك است، براى او دويدن و بازى لذت دارد، او دوچرخه و سه چرخه دوست مى دارد و از اين لذّت مى برد كه از جايى به جايى در حركت و سير باشد، بازى در كوچه براى او از حجله و عروسى لذّت بخش تر است.
براى ما هم آبگوشت لذت دارد. براى ترياكى ها و شيره كشها و… كارهايشان از همه چيز ـ چنان كه مدّعى هستند ـ لذيذتر است.
لذّت ها همه روحى است، وگرنه كوه به اين عظمت، در جهالتِ از لذتهاى روحى است. در روايت است:«تَنَعَّمُوا بِعِبادَتِى فِى الدُّنْيا، فَإِنَّكُمْ تَتَنَعَّمُونَ بِها فِى الاْآخِرَةِ؛ در دنيا از عبادت من برخوردار شويد و لذّت ببريد، چرا كه در آخرت از آن لذّت خواهيد برد.» (7)
از آثار نماز، و عمل بر اساس تقوا
از آيه ى شريفه ى «إِنَّ الصَّلَوةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَآءِ وَ الْمُنكَرِ؛ نماز انسان را از كارهاى زشت و ناپسند باز مى دارد.» (8) استفاده مى شود كه: «لاصَلاةَ لِمَنْ لا يَتَناهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ؛ كسى كه از كارهاى زشت و ناپسند خوددارى نمى كند، واقعا نمازش نماز نيست.» (9)
سؤال: آيا مفاد عكس نقيض آيه ى گذشته را كه بيان فرموديد، از آيه ى «إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ؛ خداوند، تنها از تقواپيشگان مى پذيرد» (10) هم استفاده مى شود؟
جواب: اين آيه مى رساند كه تنها عملى مقبول است كه بر اساس تقوا باشد، نه اين كه تمام اعمال شخص مُتَّقىِ بما أَنَّهُ مُتّقى مقبول باشد، هر چند بر خلاف تقوا از او صادر گردد.
نماز بزرگان و نماز ما
نمازهايى كه ما مى خوانيم با نماز علماى بزرگ شباهت ندارد، نماز آن ها و كيفيّت نيّت و خلوص و حال و حضور آن ها گفتنى و توصيف كردنى نيست.
در صورتى كه آنان در علوم متوغّل بودند، و شبانه روز غرق در مباحث فقه و اصول بودند، به گونه اى كه گويى وقت آن ها مستغرق در درس و بحث و مطالعه است، و خيال مى شد كه براى عبادت و نماز حال و وقت ندارند، ولى با اين حال در نماز عجايب و غرايب بودند و نماز آن ها، نماز بود. خدا كند طريقه ى سَلَف صالح خود را عالما و عامِدا در علم و عمل ترك نكنيم!
نماز، ملاك قبولى و متبوع تمام اعمال
سؤال: معناى اين روايت كه مى فرمايد: «إِنَّ كُلَّ شَىْءٍ مِنْ عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلاتِكَ؛ به راستى كه تمام اعمالت تابع نمازت مى باشد» (11) چيست؟
جواب: شايد مقصود اين باشد كه در روايت ديگر مى فرمايد: «إِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ ما سِواها، وَ إِنْ رُدَّتْ رُدَّ ما سِواها؛ اگر نماز پذيرفته شود، ساير اعمال نيز مورد پذيرش قرار مى گيرد؛ و اگر پذيرفته نشود، ساير اعمال نيز مورد قبول قرار نمى گيرد.» (12)
عشق به نماز
آقا شيخ على زاهد رحمه اللّه به ديدن رفيقش رفت، او در حجره نبود، ايشان انتظار او را كشيد و برنگشت، همانجا در ايوان جلوى حجره مشغول نماز شد.
هم چنين هنگامى كه ايشان براى فاتحه خوانى و مجالس ترحيم به مساجد مى رفت، اول نماز تحيّت مى خواند، بعد براى فاتحه مى نشست.
نافله ى راتبه ( نوافل نمازهاى يوميّه) را هم هنگام رفتن براى اقامه ى نماز جماعت در راه، در كوچه و بازار مى خواند و ركوع و سجود را با اشاره انجام مى داد. اگر مقصود ايشان حتّى جز تعليم به ديگران هم نبود، كافى بود.
اگر نماز شب نخوانى…!
آقا سيّدجمال گلپايگانى رحمه اللّه به آقازاده ى خود مى فرمود: «اگر نماز شب نخوانى، عاقّت مى كنم!» پسر ايشان خيلى ناراحت مى شود و مى گويد: «براى ترك مستحب چرا عاقّم مى كنى؟» ايشان مى فرمايد: «منظورم اين است كه تا مى توانى نماز شب را ترك نكنى.»
براى ترك مستحّب فرزندش را عاقّ مى كند. در حقيقت با اين كار آتيه ى فرزندش را تأمين مى كرده است، زيرا هر راهى جز آن، چه مال و چه زمين و ملك و چه گوسفند و دام و… فناپذير است.
مرحوم شيخ مرتضى (13) در مدرسه، شب ها بيدار مى شد، و شب هاى ماه رمضان چند ساعت مشغول خواندن قرآن مى شد و دورِ مدرسه راه مى رفت و با صداى خوش، قرآن و اشعار مثنوى و بابا طاهر را با گريه و زارى مى خواند، و روز كه مى شد، گوشه اى مشغول تدريس مى شد. و هنگامى كه درس نمى گفت، ساكت مى نشست به گونه اى كه گويا آن شخص ديشبى نيست.
آقا سيّد محمّد باقرشفتى رحمه اللّه كه به دست خود حدود جارى مى كرد، شب ها مثل كسانى كه عقل خود را از دست داده باشند، به گريه و زارى و حركت هاى عجيب مشغول مى شد و روز كه مى شد عبا و قبا مى پوشيد، به گونه اى كه گويا آن كسى كه شب با آن حال تضرّع و زارى مى كرد، نيست.
تذکر:
ترجمه آیات و روایات را اغلب خود آیت الله بهجت نگفته اند؛ اما برای نظم بیشتر ترجمه آیات و روایات مطابق آن چه در سایت معظم له آمده است در کنار آیه یا روایت مربوطه قرار گرفته است.
پی نوشت ها:
(1) بحارالانوار، ج 79، ص 308؛ مستدرك الوسائل، ج 3، ص 43 و 47
(2) فلاح السّائل، ص 23؛ مستدرك الوسائل، ج 4، ص 91؛ بحارالانوار، ج 47، ص 185؛ ج 81، ص 250
(3) سوره ى عنكبوت، آيه ى 45
(4) مستدرك الوسائل، ج 3، ص 80؛ بحارالانوار، ج 79؛ ص 206
(5) بحارالانوار، ج 79، ص 247 و 303؛ و ج 81، ص 355، بيان مرحوم مجلسى رحمه اللّه
(6) وسائل الشيعة، ج 1، ص 442، ج 2، ص 144؛ بحار الانوار، ج 73، ص 141؛ ج 79، ص 211؛ خصال، ج 1، ص165؛ نيز ر.ك: مسند احمد، ج 3، ص 128، 199، 285 و…
(7) اصول كافى، ج 2، ص 83؛ وسائل الشيعة، ج 1، ص 83؛ بحار الانوار، ج 8، ص 155؛ ج 67، ص 253
(8) سوره ى عنكبوت، آيه ى 45.
(9) مشابه: مستدرك الوسائل، ج 4، ص 114؛ بحارالانوار، ج 67، ص 293؛ ج 81، ص 263
(10) سوره ى مائده، آيه ى 27
(11) نهج البلاغه، ص 383، وسائل الشيعة، ج 4، ص 161؛ بحارالانوار، ج 33، ص 581؛ ج 74، ص 392؛ ج 80، ص 14
(12) فلاح السائل، ص 127؛ امالى صدوق، ص 641، بحارالانوار، ج 10، ص 393
(13) مقصود، مرحوم شيخ مرتضى طالقانى رحمه اللّه (1274 ـ 1363)، مشهور و معروف در نجف است، كه در مدرسه آقا سيّد محمّد كاظم يزدى رحمه اللّه حجره داشته و تا آخر عمر ازدواج نكرد و حدود 90 سال عمر نمود.
صفحات: 1· 2