باز هم دعا کنید ... شاید بیاید...
دعا پشتِ دعا برای آمدنت ،
گناه پشتِ گناه برای نیامدنت ،
دل درگیر ، میان این دو انتخاب؛
کدام آخر؟ آمدنت یا نیامدنت؟!
دعا پشتِ دعا برای آمدنت ،
گناه پشتِ گناه برای نیامدنت ،
دل درگیر ، میان این دو انتخاب؛
کدام آخر؟ آمدنت یا نیامدنت؟!
برخی می پرسند عبارت “وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ” که پس از صلوات بر محمد و آل محمد(ص) فرستاده می شود، آیا در احادیث معصومان(ع) وارد شده و مَنصوص است و یا از چیزهایی است که علاقه مندان و ارادتمندان به آقا امام زمان(ع)، خودشان، پس از صلوات، آن را اضافه کرده اند؟
در پاسخ به این پرسش، به حدیث زیر توجه کنید که امام صادق(ع) میفرمایند:
“مَنْ قالَ بَعدَ صَلوةِ الْفَجْرِ و بَعدَ صَلوةِ الظُّهرِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد و اَلِ مُحَمَّد و عَجِّل فَرَجَهُمْ لَمْ یَمُتْ حَتّی یُدْرِکَ الْقَائِمَ مِن اَلِ مُحَمَّد صلی الله علیه و آله و سلم؛
هر کس پس از نماز صبح و نماز ظهر بگوید: “اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم"، از دنیا نمیرود مگر آن که قائم آل محمد(ص) را درک میکند.(۱)
پی نوشت:
۱. سفینة البحار، حاج شیخ عباس قمّی، ج ۲، ص۴۹.
منبع: شبستان
یکبار رفتیم درب خانه دو شهید، من خودم رفتم دیدم درب باز است و آب و جارو کردند.
درب زدم ، مادر شهید آمدند دم درب و گفتند: آقا کــــــــــو .
گفتم: کدام آقا ؟
گفت : مقام معظم رهبری کجاست ؟
گفتم : شما از کجا می دانید ؟
شروع کرد به گریه کردن، گفت دیشب خواب بچه هام را دیدم، بچه ها آمدند گفتند خوش بحالت، فردا سید علی می خواهد بیاید خانه تان . اینجا که رسید، مقام معظم رهبری هم رسیدند به درب خانه .بعد مادر شهید گفت من خواب دیدم که امام هم تشریف آوردند و گفتند فردا سید علی آقا می خواهند بیایند، ما هم تبریک می گوییم . و یک مطلبی هم امام فرمودند و پیغام دادند که من به شما بگویم . مقام معظم رهبری فرمودند چه پیغامی !؟
مادر شهید گفتند : امام فرمودند سلام ما را به سید علی آقا برسانید و به ایشان بگویید اینقدر از خدا طلب مرگ نکن ! فرج نزدیک است انشاءالله آقا خیلی گریه کرد .
مظلوم است آقا . یک کاری نکنیم که اگر گره ای نمی توانیم باز کنیم ، لااقل گره بر گره نیاندازیم .این واقعاً ظلم است ، خدا نمی بخشد .در این دنیا مرکز شیعه فقط ایران است . افغانستان ، پاکستان ، مصر ، عربستان و عراق را ببینید . در ممالک اسلامی کجا شیعه همه کاره است ، ایران مرکز شیعه است ، دل امام زمان ( عج ) به شما بسته شده و امید امام به شماست
مرحوم حاج اسماعیل دولابی می فرمایند:پدری چهار تا بچه را گذاشت توی اتاق و گفت اینجا را مرتب کنید تا من برگردم
خودش هم رفت پشت پرده. از آنجا نگاه میکرد میدید کی چه کار میکند، مینوشت توی یک کاغذی که بعد حساب و کتاب کند
…
یکی از بچهها که گیج بود، حرف پدر یادش رفت. سرش گرم شد به بازی. یادش رفت که آقاش گفته خانه را مرتب کنید
یکی از بچهها که شرور بود شروع کرد خانه را به هم ریختن و داد و فریاد که من نمیگذارم کسی اینجا را مرتب کند
یکی که خنگ بود، ترسید. نشست وسط و شروع کرد گریه و جیغ و داد که آقا بیا، بیا ببین این نمیگذارد، مرتب کنیم
اما آنکه زرنگ بود، نگاه کرد، رد تن آقاش را دید از پشت پرده. تند و تند مرتب میکرد همهجا رامیدانست آقاش دارد توی کاغذ مینویسد
هی نگاه میکرد سمت پرده و میخندید. دلش هم تنگ نمیشد. میدانست که آقاش همین جاست
توی دلش هم گاهی میگفت اگر یک دقیقه دیرتر بیاید باز من کارهای بهتر میکنم
آن بچه شرور همه جا را هی میریخت به هم، هی میدید این خوشحال است، ناراحت نمیشود
وقتی همه جا را ریخت به هم، آن وقت آقا آمد
ما که خنگ بودیم، گریه و زاری کرده بودیم، چیزی گیرمان نیامد. او که زرنگ بود و خندیده بود، کلی چیز گیرش آمد
زرنگ باش. خنگ نباش. گیج نباش
شرور که نیستی الحمدلله. گیج و خنگ هم نباش
نگاه کن پشت پرده رد آقا را ببین و کار خوب کن
خانه را مرتب کن، تا آقا بیاید
ما کم سعادتیم که خدمت نمی رسیم
نه! بی لیاقتیم که خدمت نمی رسیم
ما کم اراده های به ظاهر خداپرست
در بند عادتیم که خدمت نمی رسیم
محتاج ما ، كريم شما ، پس تصدقي…
درگير حاجتيم كه خدمت نمي رسيم
ما فكر مي كنيم كه فرصت هميشه هست
غرق حماقتيم كه خدمت نمي رسيم
آقا شما هميشه ز ما ياد ميكني
ما كم سعادتيم كه خدمت نمي رسيم
دلت تنگ است میدانم ، قلبت شکسته است می دانم ،
دوری برایت سخت است میدانم …
گریه نکن که اشکهایت حال و هوای مرا نیز بارانی می کند.
گریه نکن که چشمهای من نیز به گریه خواهند افتاد … !
درد دلت را بگو تا آرام بگیری …!
گریه نکن که اشکهایت مرا نا آرام میکند .!
گریه نکن چون گریه تو را به فراسوی دلتنگی ها میکشاند !
گریه نکن که چشمهایم طاقت این را ندارند که آن اشکهای پر از مهرت را
بر روی گونه های نازنینت ببینند. گریه نکن که من نیز مانند تو آشفته می شوم!
گریه نکن ، چون دوست ندارم آن چشمهای زیبایت را خیس ببینم!!
آن اشکهای پر از مهرت را درون چشمهای زیبایت نگه دار ،
بگذار این اشکها در چشمانت آرام بگیرند …!
وقتی اشکهایت را میبینم حال و هوای غریبی به سراغم می آید !
وقتی اشک میریزی دنیا نیز ماتم میگیرد ، بغض آسمان گرفته می شود ،
هوا ابری می شود و پرستوهای عاشق خسته از پرواز !
گریه نکن … آرام باش … سرت را بر دامن مهر آقا بگذار
و درد و دلهایت را در گوشش زمزمه کن … او می شنود.
بگو درد دلت را و جفاهای رفته را …..!
خاموشتر از چراغ مرگيم روشنتر از آفتاب كجايى عقربكهاى ساعت، تا كى به گرد خود گردند، بيهوده در صفحه غيبت.
در گرگ و ميش سحرگاه، پايان دروغ را انتظار مى كشيم.
آن روز كه بيايى، جهان براى خوشبختى ما تنگ است.
آغاز و فرجام خويش را در تو مى جوييم.
اين گريه را پايانى است اگر، اشك راه خود را بداند و بر هر دامانى نريزد.
رضا بابایی
وقتی عذاب بر بنی اسرائیل طولانی شد ، تا چهل روز در پیشگاه الهی ناله و زاری کردند و فرج و رهائی خود را خواستار شدند ، آنگاه خداوند به حضرت موسی و هارون وحی فرمود که بنی اسرائیل را از دست فرعون نجات دهند ، در نتیجه از صد و هفتاد سالی که به فرج ( حضرت موسی ) باقی مانده بود صرفنظر شد ( و به ده سال تقلیل یافت ) .
آنگاه امام صادق (ع) فرمود :
شما ( شیعیان ) هم اگر چنین کنید ( فرج ما را بخواهید ) خداوند فرج ما را می رساند ولی اگر دست روی دست بگذارید و چنین دعا نکنید ( با درخواست واقعی و دلشکستگی و بطور یکپارچه ) وقتی کار به نهایت خود رسید ( ادامه ی ظلم و ستم را خداوند جایز ندانست ) فرج می رسد .
پس اگر مردم ( حداقل شیعیان ) متحد و یکپارچه شده ، فرج حضرت بقیه الله را بخواهند فرج به سرعت فرا خواهد رسید ولی اگر چنین نکنند و مثل زمان حاضر و پیش از این بگویند خدا خودش فرج را می رساند و به کار و زندگی خود مشغول باشند ، فرج مرتبا به تاخیر می افتد چنانکه تاکنون قرنها و صدها سال است بواسطه بی تفاوتی مردم به تاخیر افتاده است
نقل قول از استاد گرامی جناب آقای دکتر بردبار
ای بقیت خدا !
از ما جز چشمی برای انتظار و دلی برای امید باقی نمانده است .
این چشم و دل را نیز خاک راه تو کرده ایم ،
باشد که غباری از آن برگوشه ای از قبای تو بنشیند .
کسی گفت : انتظار ، چرا ؟
ظهور یعنی چه ؟
فرج ، دیگر چه افسانه ای است ؟
غیبت ، کدام گریه از فصل روضه الشهداست ؟
مهدی ، نام کیست ؟ و چرا موعودش صدا می زنند ؟
اینها پرسش نیستند ، پستی روح در قبر نشسته ی تردید و ناباوری است . آخرین ناله های شمع زمین خورده ی ویرانه های عصر آهن و پولاد است . بانگ زرد پاییز ، در گوش غنچه های معصوم باغ است .
سخن نیست ، سختی قلبی است که مسیح از علاج آن عاجز است و هیهات که عصای موسی آن را بشکاند !
روبهان بیشه ی خالی از شیر ، چه دلیرانه نعره می زنند ! دندانهای تیز گرگ دیروز ، چه مهربانیها که امروز به همایش نیاورده است ! کاش نوباوگان پیر سال ، می دانستند که شیر از سینه ی چه آهن دلی می خورند !
شگفتا از این همه کفتار که گرد میز تمدن نشسته اند و دریغ از شیرینی یک حبه قند در ظرفهای هیچ بار مصرفی که در آن حلوای صنعت خیرات می کنند .
این گِل پاره ها را با خورشید روی تو چه کار ؟ کلوخ را چه رسد کینه ی باران ؟ مگر چند شتر از سوزن غیرتشان گذشته است که چنین عربده می کشند ؟
این گِل پاره ها را با خورشید روی تو چه کار ؟
جمال یار ندارد نقاب و پرده ،ولی
غبار ره بنشان تا نظر توانی کر
پروردگار ! یاد و انتظار او را فراموشمان مساز .
ایمان و یقین عمیق به ظهور مولا را از خاطرمان محو مکن .
دعا و درود بر وجود مقدسش را از یاد ما مبر ، تا طول غیبت ما را از تحقق قیامش ناامید نگرداند و یقینی همانند یقین به قیام رسول اکرم صلی الله علیه و آله به ما ارزانی دار .
آمین یا رب العالمین
اللهم عجل لولیک الفرج
آيتالله علي كريمي جهرمي
امام حسین علیه السلام در مورد نهمین جانشین خود بیانات روشن و راه گشا و هدایتگری دارند. که روح مکتب انتظار را زنده و استمرار این طریق را تا تحقق عینی حکومت جهانی اسلام بیان میکند.
«مِنَّا اِثْنَی عَشَرَ مَهْدیَّا و اَوَّلَهُم اَمیرُالمُؤمِنِین عَلی بن ابیطالب و آخَرُهم التَّاسِعُ مِن وُلدِی؛ ” 1″
از ماست، دوازده مهدی، اول آن امیرالمؤمنین علیبنابیطالب علیهما السلام و آخرین آنها، نهمینِ از فرزندان من است.
«وَ هُوَ الأَمامُ القائِمُ بِالْحَقِّ یُحْیِی اللَّهُ بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها؛ وَ یُظْهِرُ بِهِ الدّینَ وَ یُحِقَّ الحَقَّ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ وَ لَو کَرِهَ المُشْرِکُونَ؛” 2″
و او امامی است، که قیام به حق میکند. خداوند به واسطه او زمین را بعد از مردنش زنده مینماید. خداوند به وسیله او دین را ظاهر، اسلام را بر تمام دینها پیروز میکند، اگر چه برای مشرکها ناخوشایند باشد».
حضرت در ادامه فرمود: «لَهُ غَیْبَةٌ یَرْتَدُّ فیها اَقْوامٌ وَ یَثْبِتُ عَلَی فیهَا اَخرونَ فَیُؤْذَوْنَ وَ یُقالَ لَهُم مَتی هَذا الْوَعْدُ اِن کُنْتُم صادِقین؛ ” 3″
برای آن امام (عج) غیبتی است، که گروهی در آن غیبت از دین بر می گردند و گروهی دیگر ثابت قدم میمانند و مورد اذیت دیگران قرار میگیرند و برای آنها گفته میشود، چه زمانی این وعده محقق میگردد، اگر راست میگویید.
سپس امام فرمود:«اَما اِنَّ الصَّابِرَ فِی غَیْبَتِهِ عَلَی الأذی وَ التَّکْذیبِ بِمَنزِلَةِ الُمجاهِدِ بِالسَّیفِ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَی اللَّهُ عَلَیهِ وَ الِهِ وَ سَلَّمَ؛ ” 4 “
آگاه باشید! همانا کسانی که در غیبت آن امام (عج) بر اذیتها و دروغپردازیها مقاومت میکنند، به منزله جهاد کننده با شمشیر در محضر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم میباشند».
پینوشتها:
1- بحارالانوار، ج36،ص 385
2- بحارالانوار، ج 51، ص 133
3- بحار، ج 36، ص 385
4- بحار، ج 51،ص 133
منبع: سایت راسخون
سلام مادر
واسه آمارگیری مزاحم شدم؛چندنفرید؟
مادرسکوت میکند وغرق در تفکر میشود؛میگوید:
میشه خونه ما بمونه برای فردا؟!
چرا؟؟
لبخند کم رنگی میزنه ومیگه:
آخه شاید فردا از پسرم خبری برسه……
“شادی روح شهدای گمنام صلوات”
امام رضا (ع) در قنوت نماز روز جمعه : این دعای شریفه را تلاوت می فرمایند:
«اَللّهُمَّ اَصْلِحْ عَبْدَکَ وَ خَلیفَتَکَ بِما اَصْلَحْتَ بِهِ اَنْبیائَکَ وَ رُسُلَکَ
وَ حُفَّهُ بِمَلائِکَتِکَ وَ اَیِّدْهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ مِنْ عِنْدِکَ وَاَسْلُکْهُ مِنْ بَیْنَ یَدَیْهِ
وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً یَحْفَظُونَهُ مِنْ کُلِّ سُوءٍ وَ اَبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِه اَمْناً یَعْبُدُکَ لا یُشْرِکُ بِکَ شَیئاً وَلا تَجْعَلْ لاَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ عَلی وَلِیِّکَ سُلْطاناً
وَ اَذِّنْ لَهُ فی جِهادِ عَدُوِّکَ وَ عَدُوِّهِ وَاجَعَلنی مِنْ اَنْصارِهِ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیر»
«بارالها کار ظهور بنده شایسته و خلیفه راستین خود را (امام مهدی) را صلاح فرما، همانگونه که کار پیامبران و فرستادگانت را اصلاح نمودی و از سوی خویش با روحالقدس ایشان را یاری و پشتیبانی فرما و دیدهبانانی از پیش رو، پشت سر همراه ایشان گردان تا از هر گزندی نگاه دارند، ترس و هراس ایشان را به امن و امان دگرگون ساز، که ایشان تو را میپرستد و هیچ چیز را همتا و مانند تو نمی دانند.
برای هیچ یک از آفریدگانت برتری و چیرگی نسبت به ولی خود قرار مده، ایشان را در جهاد با دشمنت و دشمن شان اجازه فرما و مرا از یاوران ایشان قرار ده که همانا تو بر هر کاری توانایی.»
نــه هــوا ابـریـسـت
نـه بـارانـی مـی بـارد
پـس بـهـانـه ی دلـم بـرای
ایـن هـمـه سـنگیـنـی چـیـسـت
قالَ عَلِىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليه السلام: اِنْتِـظارُ الْفَرَجِ مِـنْ اَعْـظَمِ الْفَـرَجِ.
امام سجاد عليه السلام فرمود: انتـظار فـرج از بزرگترين گشايش هاست.
امام علی علیه السلام:
ألا فَمَن ثَبَتَ مِنهُم عَلَی دینِهِ وَ لَم یَقسُ قَلبُهُ لِطولِ أمَدِ غَیبَةِ إمامِهِ فَهو مَعی فی دَرَجَتی یَومَ القیامَة
بدانید آنان که در زمان غیبت حجت خدا در دین خود ثابت مانده و به خاطر طول مدت غیبت منکرش نشوند، روز قیامت با من هم درجه خواهند بود.
بحارالانوار ج51 ص109
عَنِ الرِّضا عَنْ ابائِهِ عليهالسلام قالَ: قالَ رَسُولُ اللّه ِصلى الله عليه وآله: اَفْضَلُ اَعْمالِ اُمَّتى اِنْتِظارُ فَرَجِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ.
امام هشتم(ع) به نقل از پدران بزرگوارش فرمود: رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: برترين اعمال امّت من انتظار فرج از خداى عزوجل می باشد.
متن حديث
291 - ” تكون بالمدينة وقعة ، تغرق فيها أحجار الزيت ، ما الحرة عندها إلا كضربة سوط ، فيتنحى عن المدينة قدر بريدين ، ثم يبايع المهدي “
ملاحظة : ” وقعة الحرة اسم حملة يزيد بن معاوية على المدينة ومعركته مع أهلها في منطقة الحرة بضاحية المدينة . ووقعة أحجار الزيت قرب المدينة بين الحسنيين والعباسيين ، وكأن الراوي يخبر عن وقعة أحجار الزيت قبل حدوثها وبعد حدوث وقعة الحرة ، وهذا مؤشر على أن النص ليس حديثا شريفا “
* * *
* حديث شماره : 1 *
* روايت از منابع سنيها ، ابن حماد از رسول الله صلى الله عليه وآله : در مدينه واقعه اى اتفاق خواهد افتاد كه تمامى منطقهء احجار الزيت را در بر گرفته ومنطقهء حره نيست مگر به منزلهء يك ضربهء تازيانه مى باشد ( در وقعهء حره يزيد بن معاويه در آن واقعه به مدينه حمله كرده و سه روز آنجا را براى سر بازانش حلال و مباح مى نمايد ، ولى با اين همه اين حمله در مقابل واقعهء احجار الزيت بسيار كوچك و نا چيز و مانند يك ضربهء تازيانه مى باشد ) بطورى كه مردم از ترس حدود دو بريد ( حدودا هشت فرسخ ) از مدينه رانده شده وپس از آن با حضرت مهدى عليه السلام بيعت مىشود .
منبع حديث
291 - المصادر :
* : ابن حماد : ص 89 - حدثنا أبو يوسف ، عن فطر بن خليفة ، عن حنش بن عبد الرحمن العكلي ، عن أبي هريرة رضي الله عنه قال : - ولم يسنده إلى النبي صلى الله عليه وآله .
* : عقد الدرر : ص 56 ب 4 ف 1 - كما في ابن حماد بتفاوت يسير ، وفيه ” قدر بريد . . إلى المهدي ” وقال ” أخرجه الإمام أبو عبد الله نعيم بن حماد في كتاب الفتن ” .
* : ملاحم ابن طاووس : ص 58 ب 109 - عن ابن حماد .
* : عرف السيوطي ، الحاوي : ج 2 ص 71 - عن ابن حماد .
* : برهان المتقي : ص 103 ب 4 ف 1 ح 5 - عن عرف السيوطي ، الحاوي .
*****************************************
متن حديث
787 - ” كذب الوقاتون ، كذب الوقاتون ، كذب الوقاتون . إن موسى عليه السلام لما خرج وافدا إلى ربه واعدهم ثلاثين يوما ، فلما زاده الله على الثلاثين عشرا قال قومه : قد أخلفنا موسى فصنعوا ما صنعوا . فإذا حدثناكم الحديث فجاء على ما حدثناكم ( به ) فقولوا : صدق الله ، وإذا حدثناكم الحديث فجاء على خلاف ما حدثناكم به فقولوا صدق الله ، تؤجروا مرتين “
* حديث شماره : 2 *
* عبدالكريم بن عمر خثعمى ، از فضل بن يسار نقل كرده كه مىگويد به امام باقر عليه السلام عرضكردم : آيا اين امر ( قيام حضرت قائم عليه السلام ) وقتى ( معين ) دارد ؟ حضرت سه بار فرمود : تعيين كنندگان وقت دروغ گفتند . موسى عليه السلام هنگامى كه براى ملاقات با پروردگار به مدت سى روز سفر كرد وخداوند ده روز ديگر برآن افزود ، قوم او گفتند كه موسى با ما وعده خلافى نمود وكردند آنچه را كردند ( گوساله پرست شدند ) اما زمانى كه ما براى شما چيزى مى گوئيم وهمان هم مى شود ، بگوئيد : خداوند راست فرموده و چنانچه براى شما چيزى بگوئيم و خلاف آن واقع گردد باز هم بگوئيد : خداوند راست فرموده آنگاه دوباره پاداش وثواب خواهيد داشت .
منبع حديث
787 - المصادر :
* : الفضل بن شاذان : على ما في سند غيبة الطوسي .
* : الكافي : ج 1 - ص 368 ح 5 - الحسين بن محمد ، عن معلى بن محمد ، عن الحسن بن علي الخزاز ، عن عبد الكريم بن عمر الخثعمي ، عن الفضل بن يسار ، عن أبي جعفر عليه السلام قال قلت لهذا الامر وقت ؟ فقال : -
* : النعماني : ص 294 ب 16 ح 13 - كما في الكافي بتفاوت يسير .
* : غيبة الطوسي : ص 261 - أخبرني الحسين بن عبيد الله ، عن أبي جعفر محمد بن سفيان البزوفري ، عن علي بن محمد ، عن الفضل بن شاذان ، عن أحمد بن محمد وعبيس بن هشام ، عن كرام ، عن الفضيل . ( قال ) . ( سألت أبا جعفر عليه السلام : هل لهذا الامر وقت ؟ فقال : -
* : البحار : ج 4 ص 132 ب 3 - عن الكليني . وفيه ( . . إلى الثلاثين ) .
وفي : ج 52 ص 103 ب 21 ح 5 - عن غيبة الطوسي .
وفي : ص 118 ب 21 ح 45 - عن الكافي .
* : منتخب الأثر : ص 463 ف 6 ب 8 ح 1 عن غيبة الطوسي .
به نام حضرت دوست، که هر دلی در هوای اوست. او که آفرینش مان را با آدم آغازید و هدایتمان را خود بر عهده گرفت. چون از فراقش نالیدیم، به سوی خود فراخواندمان و چون از ظلم شکوه بردیم، به مهدی بشارتمان داد.و سلام بر مهدی و مشتاقان روی مهدی و عاشقان کوی مهدی.
مولای من!
خورشید پیش از تاریکی زمین نور فشانده بود و آب قبل از تشنگی من در زلالی خود غنوده بود. و تو بودی، پیش از آنکه من به جستجویت برآیم. این نیاز من نبود که تو را آفرید، بلکه این وجود تو بود که من فراق را حس کردم.
مولای من!
پای من گرچه در بند زمین، اما دلم در هوای توست.
مولای من!
از ورای زمان و مکان تو را می جویم. هرچند که تو با منی مانند حضور نور، هوا و آب; اما خوشا روزی که هلال رخسار حضور تو بدر کامل گردد.زمین اگرچه گرد خورشید می چرخد اما روح آن در جستجوی مداری است که گرد تو می گردد. و زمان هرچند دیری است که از مبدا خود پای به راه نهاده، اما همچنان منتظر روزی است که تو از افق نمایان گردی. و انسان هرچند خسته، اما مشتاق و بی تاب تو است.
مولای من!
امتهای پیامبران الهی چون رمه هایی بی چوپان در چنگال گرگها گرفتار آمده اند، و دیوان خون آشام در لباس چوپان بر چهره آنان چنگ می سایند و به غارت آنان مشغولند.
مولای من!
هر مظلومی که در زیر چکمه ستمکاری جان می سپارد نام تو بر لب دارد و تنها تویی که فریاد رسی و بس.
مولای من!
نه تنها در زمین که در بهشت نیز بی هدایت تو اسیر شیطان گشتم. از همان روز که عطش کمال در فطرتم نهادند، دریافتم که پای عقل در این وادی پر خار، عاجز از هدایت من است.و امروز، که من تنها با تکیه بر عقل خود به فرمانروایی زمین برخاسته ام از هر زمان ناتوان ترم.امروز که رخسار زمین از هر زمان آراسته تر است، قلب زمین تیره تر و به خون نشسته تر از همیشه است.امروز که همه مدعیان رهبری زمین از آزادی دم می زنند، من از همیشه در بندترم. و امروز که مدافعان حقوق من بی شمارند، من محروم تر از هر زمانم.امروز که تمامی اندیشه های بشری به بار نشسته است، رنج فقدان اندیشه مبتنی بر قرآن که تو تجسم آن هستی از هر زمان جانکاه تر است.
مولای من!
نخستین لحظه ای را که نام مبارک تو از سر نیاز و عشق بر زبانم نشست، به یاد نمی آورم; اما قدیمی ترین آن به زمان قابیل برمی گردد، و به لحظه ای که آهنگ قتل مرا در سر پروراند.من دردمندانه از دست نیالودن به خون برادر سخن گفتم و دادخواهی را به تو وا نهادم. من در زمان جاری بودم، و تو در بستر فکر من ماوا داشتی. هرجا حق و عدالت در معرض تجاوز و ستم قرار گرفت، من ردای مقاومت بر تن نموده و بر پیشانی بند اندیشه ام «یا مهدی » را حک می کردم.
ای ناب ترین اندیشه راهنمای من به سوی کمال،ای رهاننده من از بندهای اسارت زمان،ای مدافع راستین تمامی حقوق من و ای فریاد رس مظلومان بر خون نشسته،من در اندیشه توام.
اللهم ارنی الطلعة الرشیدة والغرة الحمیدة
انتظار، سرفصل امید به آیندهای روشن و مایه عشق و شور و امید و تلاش برای آمادهسازی خود و جامعه برای آمدن و ظهور امام منتظر است. انتظار، هرگز یك روحیة بازدارنده، فلجكننده و یأسآور نیست، بلكه موجب دوركردن عنصر بدبینی به آینده، از نهاد انسان در جامعة بشری است. انتظار، معیار ارزش انسانها است. آرزوها و آمال انسانها معیار خوبی برای سنجش میزان رشد و تعالی آنها است. آرزوهای متعالی، حكایت از كمال روح و رشد شخصیت انسانها میكند؛ برعكس آرزوهای حقیر و بیارزش، نشان از بیاهمیتی و رشدنیافتگی افراد دارد. آرزوها، انسان را به حركت وا میدارد.
انتظار، اعتراض دائمی برضد بیعدالتیها است؛ نجات از سكون و ركود است، در صحنهبودن است. انتظار، نقش مهمی در سازندگی، پویایی و اصلاح فرد و جامعه در زمان غیبت دارد. اگر انسان منتظر، به وظایفی كه برای او شمرده شده است عمل كند، به الگوی مطلوب انسان دیندار دست مییابد.
صفحات: 1· 2