• خانه 
  • ورود 

بهترین و بدترین بنده خدا

31 مرداد 1392 توسط گنج خانی

روزی حضرت موسی (ع)رو به بارگاه ملکوتی خداوند کرد و از درگاهش درخواست نمود:بار الها، می خواهم بدترین بنده ات را ببینم.

ندا آمد: صبح زود به در ورودی شهر برو. اولین کسی که از شهر خارج شد، او بدترین بنده ی من است.

حضرت موسی صبح روز بعد به در ورودی شهر رفت. پدری با فرزندش، اولین کسانی بودند که از شهر خارج شدند.

پس از بازگشت، رو به درگا خداوند کرد و ضمن تقدیم سپاس از اجابت خواسته اش، عرضه داشت: بار الها ، حل می خواهم بهترین بنده ات را ببینم.

ندا آمد: آخر شب به در ورودی شهر برو. آخرین نفری که وارد شهر شود، او بهترین بنده ی من است.

هنگامی که شب شد، حضرت موسی به در ورودی شهر رفت…

دید آخرین نفری که از در شهر وارد شد، همان پدر و فرزندش است! رو به درگاه خداوند، با تعجب و درماندگی عرضه داشت: خداوندا!چگونه ممکن است که بد ترین و بهترین بنده ات یک نفر باشد!؟

ندا آمد:

ای موسی، این بنده که صبح هنگام میخواست با فرزندش از در خارج شود، بدترین بنده ی من بود. اما… هنگامی که نگاه فرزندش به کوه های عظیم افتاد، از پدرش پرسید:بابا! بزرگ تر از این کوه ها چیست؟

پدر گفت:زمین.

فرزند پرسید: بزرگ تر از زمین چیست؟

پدر پاسخ داد: آسمان ها.

فرزند پرسید: بزرگ تر از آسمان ها چیست؟

پدر در حالی که به فرزندش نگاه می کرد، اشک از دیدگانش جاری شد و گفت:فرزندم. گناهان پدرت از آسمان ها نیز بزرگ تر است.

فرزند پرسید: پدر بزرگتر از گناهان تو چیست؟

پدر که دیگر طاقتش تمام شده بود، به ناگاه بغضش ترکید و گفت:عزیزم ، مهربانی و بخشندگی خدای بزرگ از تمام هرچه هست، بزرگتر و عظیم تر است.


 1 نظر

خدا می بیند......

09 مرداد 1392 توسط گنج خانی


به آیت الله بهجت(ره) گفتند:

کتابی درزمینه اخلاق معرفی کنید

فرمودند:

لازم نیست یک کتاب باشد یک کلمه کافیست که بدانی


“خدا می بیند”


 2 نظر

در محضر بزرگان/ 4 توصیه آیت الله وحید برای رشد معنوی

18 فروردین 1392 توسط گنج خانی

حضرت آیت الله وحید خراسانی به جهت رشد در معنویات و تقرّب به سوی خدای تعالی بر امور زیر تأکید می فرمایند:

  1.  نمازهای واجب خود را اول وقت بخوانید.
  2. بعد از نماز صبح دعای عهد بخوانید.
  3. در شبانه روز لااقل یک مرتبه سورة یس را خوانده و به حضرت زهراء (س) هدیه نمایید.
  4.  هرچه می توانید قرآن بخوانید و به حضرت حجّت (ع) هدیه نمایید.

 

 1 نظر

دعاهایی که مستجاب نمی شود

22 اسفند 1391 توسط گنج خانی

قال امیرالمومنین علی (علیه السلام) :

در جواب شخصی که می گفت چرا دعای ما مستجاب نمی شود ؛ علتش آن است که :

۱) این که خدا را شناختید، ولی حقش را آن طور که بر شما واجب بود بجا نیاوردید، از این رو آن شناخت به درد شما نخورد.

۲) به پیغمبر خدا ایمان آورید ولی با دستورات او مخالفت کردید و شریعت او را از بین بردید! پس نتیجه ایمان شما چه شد؟

۳) قرآن را خواندید ولی به آن عمل نکردید و گفتید: قرآن را به گوش و دل می پذیریم اما به آن به مخالفت برخواستید.

۴) گفتید ما از آتش جهنم می ترسیم در عین حال با گناهان و معاصی به سوی جهنم می روید.

۵) گفتید به بهشت علاقه مندیم اما در تمام حالات کارهایی انجام می دهیدکه شما را از بهشت دور می سازد. پس علاقه و شوق شما نسبت به بهشت کجاست؟

۶) نعمت خدا را خوردید، ولی سپاسگزاری نکردید.

۷) خداوند شما را به دشمنی با شیطان دستور داد و فرمود: “ان شیطان لکم عدو فاتخذوه عدوا” . به زبان با او دشمنی کردید ولی در عمل به دوستی با او برخاستید.

۸) عیب های مردم را در برابر دیدگانتان قرار دادید و از عیوب خودبی خبر ماندید و در نتیجه کسی را سرزنش می کنید که خود به سرزنش سزاوارتر از او هستید.

با این وضع چه دعایی از شما مستجاب می شود ؟ در صورتی که شما درهای دعا و راه های آن را بسته اید . پس از خدا بترسید و عمل هایتان را اصلاح کنید و امر به معروف کنید و نهی از منکر نمایید تا خداوند دعاهایتان رامستجاب کند.

 نظر دهید »

حس و حال در عبادت

10 اسفند 1391 توسط گنج خانی

یک حالی شیطان به انسان می دهد و یک حالی خدا به انسان می دهد .

جناب آقای قرائتی می گفت یک وقتی ایستادم سر نماز خیلی حال داشتم ، السلام علیکم را که گفتم دیدم اصلا وضو نداشته ام .

اینجوری نیست که هروقت حالی به ما دست داد وضو بگیریم و نماز بخوانیم . اولا شما باید حرکت بکنید تا آن حال ایجاد شود ، حال گاهی مثل حرکت اتومبیل است ، سرعت بالا در حرکت ایجاد می شود از اول که ماشین شتاب ندارد . خدا از ما حرکت می خواهد نه اینکه از اول بنشینیم و بگوییم حال نداریم ، تو یا اینکه حال کسی را گرفته ای که من حال تو را گرفته ام یا اینکه مهم تر از آن بحث حال نیست بحث وظیفه است ، وظیفه من این است که نماز خود را بخوانم .

شما چرا برای غذا خوردن نمی گویید حال ندارم و غذا نمی خورم ، غذا می خورید بعد حال می آیید .

  به ما می گویند اگر می خواهید حال پیدا کنید در طول روز مراقب خود باشید پنج دقیقه قبل از نماز وضو خود را با توجه بگیرید ، پنج دقیقه قبل از نماز تلویزیون و موبایل خود را خاموش کنید سعی کنید به قول روان شناسان یک تلقین فکری کنید که من می خواهم با بزرگ بزرگان ملاقات کنم .

اتاق آقای رئیس اگر می خواهید بروید کلی جلوی آینه می ایستید، ژست می گیرید و پیراهن خود را شل و سفت می کنید و … اما می خواهند پیش خدا بروند با پیراهن رکابی می روند و می گویند چرا خدا به من حال نمی دهد .

 

گزیده ای از صحبتهای آقای نقویان در برنامه سمت خدا

 

 3 نظر

تو برام شکلاتا رو بردار!

10 اسفند 1391 توسط گنج خانی

دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و گفت: مامانم گفته چیزهایی که در این لیست نوشته بهم بدی، این هم پولش.

بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم کرد و به دست دختر بچه داد، بعد لبخندی زد و گفت: چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش می‌دی، می‌تونی یک مشت شکلات به عنوان جایزه برداری.

ولی دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد، مرد بقال که احساس کرد دختر بچه برای برداشتن شکلات‌ها خجالت می‌کشه گفت: “دخترم! خجالت نکش، بیا جلو خودت شکلاتهاتو بردار”

دخترک پاسخ داد: “عمو! نمی‌خوام خودم شکلاتها رو بردارم، نمی‌شه شما بهم بدین؟ “

بقال با تعجب پرسید:چرا دخترم؟ مگه چه فرقی می‌کنه؟

و دخترک با خنده ای کودکانه گفت: آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!

نتيجه: حواسمون به‌اندازه یه بچه کوچولو هم جمع نیس که بدونیم و مطمئن باشیم که مشت خدا از مشت ما بزرگتره!

 نظر دهید »

باز هم داستاکی دیگر .....

02 اسفند 1391 توسط گنج خانی

پادشاهی با خدم و حشم خود برای شکار به بیرون شهر رفته بود که در میان راه به او گفتند یکی از اولیا در همین نزدیکی منزل دارد .

پادشاه عنان اسبش را بسوی منزل او کج کرد و به نزد او رفت.

پادشاه لباس فاخری پوشیده بود . درحالی که سوار مرکبش بود به او سلام کرد و از او پرسید : ای شیخ این لباسی که من پوشیده ام نماز در آن جایز است ؟

شیخ خندید.

پادشاه با تعجب از او پرسید : به چه می خندی ؟

جواب داد : به سستی عقلت و به جهالتت و غفلت تو از خودت. تو در نظر من به سگی شبیه هستی که مردار می خورد و به خون و پلیدی آن آغشته می گردد ؛ اما وقتی می خواهد ادرار کند پایش را بلند می کند تا نجاست به آن نرسد ! تو مانند ظرفی مملو از حرامی و گناه بسیاری از مردم را به گردن داری آنوقت درباره لباس نمازت از من سوال می کنی ؟

پادشاه به گریه افتاد و از اسبش پیاده شد و بیدرنگ دست از سلطنت کشید و ملازم خدمت وی شد.

شیخ سه روز او را نزد خود نگه داشت و مهمان کرد و پس از آن برایش ریسمانی آورد و گفت : ای پادشاه، ایام مهمانی به پایان رسید اکنون به کار هیزم کشی بپرداز .

پادشاه طبق دستور وی به آنکار پرداخت . هیزم بر سر میگذاشت و وارد بازار میشد مردم به او نگاه می کردند و می گریستند. او هیزم را می فروخت و از بهای آن به اندازه قوتش بر میداشت و بقیه را صدقه میداد. و به همین صورت زندگی میکرد تا اینکه از دنیا رفت.

هنگامی که مردم نزد شیخ می آمدند و از وی طلب دعا می نمودند ، وی آن مرد را به آنها نشان میداد و می گفت از او بخواهید برایتان دعا کند زیرا پس از آنکه به پادشاهی رسید از آن دست برداشت و به زهد و پارسایی پرداخت و اگر من گرفتار سلطنت و پادشاهی بودم چه بسا به زهد نمی پرداختم .

پس از مرگ مرد هیزمکش ، قبرش زیارتگاه گردید.

 1 نظر

صبر خوردني

02 اسفند 1391 توسط گنج خانی

گویند وقتی پیرزنی به نزد جنید آمد و گفت: مدتی است پسرم رفته است و خبر او منقطع شده و بیش از این بر فراق او صبر نتوانم کرد.

جنید گفت: علیک بالصبر.

پیرزن پنداشت که او را گفت: بر تو باد که صبر خوری. به بازار رفت و شکسته ای بداد و قدری صبر (گياهي دارويي که بسيار تلخ است و به همين دليل به آن صبر مي گويند) بستد و به خانه آورد و آنرا حل کرد و بخورد، دهن او بسوخت و امعای او از آن تلخی ریش (بيمار) شد.

پس بیچاره ضعیف و بی طاقت به نزد شیخ آمد و گفت: خوردم.

شیخ او را گفت: تو را گفتم صبر کن نه صبر خور.

پیرزن چون این بشنید، بر سر و روی زدن گرفت و گفت: مرا بیش از این طاقت صبر نیست. شیخ روی به آسمان کرد و لب بجنبانید، گفت: رو، که پسر تو به خانه رسیده است.

پیرزن به خانه آمد. پسر خود را دید که آمده بود. پس به خدمت شیخ آمد و گفت: تو به چه دانستی که پسرم آمده است؟

گفت: بدان که چون اضطراب تو بدیدم، دانستم که هر آینه دعا اجابت کند، که او فرموده است : امن یجیب المضطر اذا دعا ویکشف السوء؟ پس دعا کردم و به اجابت یقین داشتم.گویند وقتی پیرزنی به نزد جنید آمد و گفت: مدتی است پسرم رفته است و خبر او منقطع شده و بیش از این بر فراق او صبر نتوانم کرد.

جنید گفت: علیک بالصبر.

پیرزن پنداشت که او را گفت: بر تو باد که صبر خوری. به بازار رفت و شکسته ای بداد و قدری صبر (گياهي دارويي که بسيار تلخ است و به همين دليل به آن صبر مي گويند) بستد و به خانه آورد و آنرا حل کرد و بخورد، دهن او بسوخت و امعای او از آن تلخی ریش (بيمار) شد.

پس بیچاره ضعیف و بی طاقت به نزد شیخ آمد و گفت: خوردم.

شیخ او را گفت: تو را گفتم صبر کن نه صبر خور.

پیرزن چون این بشنید، بر سر و روی زدن گرفت و گفت: مرا بیش از این طاقت صبر نیست. شیخ روی به آسمان کرد و لب بجنبانید، گفت: رو، که پسر تو به خانه رسیده است.

پیرزن به خانه آمد. پسر خود را دید که آمده بود. پس به خدمت شیخ آمد و گفت: تو به چه دانستی که پسرم آمده است؟

گفت: بدان که چون اضطراب تو بدیدم، دانستم که هر آینه دعا اجابت کند، که او فرموده است : امن یجیب المضطر اذا دعا ویکشف السوء؟ پس دعا کردم و به اجابت یقین داشتم.


 1 نظر

بسیار جالب و آموزنده**** کدام را سوار می کنید ؟

28 بهمن 1391 توسط گنج خانی

شما در یک شب طوفانی در حال رانندگی هستید. از جلوی یک ایستگاه اتوبوس میگذرید. سه نفر داخل ایستگاه اتوبوس منتظر هستن. یک پیر زن که در حال مرگ است. یک پزشک که قبلا جان شما را نجات داده. یک خانم/آقا که در خیالتان قصد ازدواج با او را دارید.
شما میتوانید یکی از این سه نفر را سوار کنید.کدام را انتخاب خواهید کرد؟؟ دلیل خود را شرح دهید…
.
.
.
.
.
.
.
.
.
قاعدتا این آزمون نمیتواند نوعی تست شخصیت باشد زیرا هر پاسخی دلایل خودش را دارد.بیشتر پاسخ ها این گونه بود:
پیرزن در حال مرگ چون ابتدا باید جان او را نجات داد…
پزشک که جان شما را نجات داده و این فرصتی برای جبران است…
همسر رویاهایتان چون ممکن است دیگر او را نبینید…
از دویست نفری که در این آزمون شرکت کرده اند فقط یک نفر جوابش این بود: سوئیچ ماشین را به پزشک میدهم تا پیر زن را به بیمارستان برساند و خودم به همراه همسر رویاهایم منتظر اتوبوس میمانیم.
همه میپذیرند که جواب فوق بهترین جواب است اما هیچکس در ابتدا این گونه فکر نمیکرد.چرا؟
زیرا ما هرگز نمیخواهیم داشته ها و مزیت های خودمان (ماشین) را از دست بدهیم.اگر بتوانیم خودخواهی ها و مزیتهای خود را ببخشیم میتوانیم چیزهای بهتری به دست آوریم…

 1 نظر

داستانک/علت خلقت مگس!

26 بهمن 1391 توسط گنج خانی

غلامي کنار پادشاهي نشسته بود. پادشاه خوابش مي آمد، اما هر گاه چشمان خود را مي بست تا بخوابد، مگسي بر گونه او مي نشست و پادشاه محکم به صورت خود مي زد تا مگس را دور کند. مدتي گذشت، پادشاه از غلامش پرسيد:«اگر گفتي چرا خداوند مگس را آفريده است؟» غلام گفت: «مگس را آفريده تا قدرتمندان بدانند بعضي وقت ها زورشان حتي به يک مگس هم نمي رسد.»


جوامع الحکايات

 1 نظر

به سوی خدا فرار کنید

09 بهمن 1391 توسط گنج خانی

در حکایتی از حاج محمد اسماعیل دولابی نیز نقل شده است که:
می‌گویند پسری در خانه خیلی شلوغ‌کاری کرده بود. همه‌ی اوضاع را به هم ریخته بود.وقتی پدر وارد شد، مادر شکایت او را به پدرش کرد.
پدر که خستگی و ناراحتی بیرون را هم داشت، شلاق را برداشت.
پسر دید امروز اوضاع خیلی بی‌ریخت است، همه‌ی درها هم بسته است، وقتی پدر شلاق را بالا برد، پسر دید کجا فرار کند؟ راه فراری ندارد!
خودش را به سینه‌ی پدر چسباند. شلاق هم در دست پدر شل شد و افتاد.
شما هم هر وقت دیدید اوضاع بی‌ریخت است به سوی خدا فرار کنید. «وَ فِرُّوا إلی الله مِن الله»
هر کجا متوحش شدید راه فرار به سوی خداست.

 1 نظر

علت استجابت دعای مسیحیان

01 بهمن 1391 توسط گنج خانی

میدونم این مطلب یه کم طولانیه ، خواستم در ادامه مطلب بنویسم نیمی از داستان رو ، اما دلم نیومد و فکر کردم هیجان داستان اینه که تمامش به صورت پیوسته بیاد.

امیدوارم به مسلمان بودنتون افتخار کنید .

عصر حكومت طاغوتى متوكل (دهمین خلیفه عباسى ) بود، او امام حسن عسكرى علیه السلام را به جرم دفاع از حق ، در شهر سامره به زندان افكنده بود، اتفاقا در آن سال بر اثر نیامدن باران ، قحطى و خشكسالى همه جا را فرا گرفته بود، زمین هاى كشاورزى خشك شده بود و دامها تلف شده بودند، مسلمانان سه روز پى در پى براى نماز استسقاء (طلب باران ) به صحرا رفتند و نماز خواندند، ولى باران نیامد.

ولى روز چهارم، جاثلیق (روحانى بزرگ مسیحی) به همراه مسیحیان بیرون رفتند و دعا كردند و در آن روز باران آمد.

مسلمانان روز پنجم به بیابان رفتند و نماز خواندند، ولى باران نیامد، همین موضوع باعث سرشكستكى مسلمین و آبروریزى شد، عده اى در حقانیت دین اسلام شك كردند، گفتگو و بگو مگو در این باره زیاد شد، و بنابراین بود كه روز ششم نیز مسیحیان همراه جاثلیق خود به بیابان براى دعا بروند، اگر آن روز نیز مثل روز چهارم باران مى آمد، آبروى مسلمانان در نزد مسیحیان ، بیشتر مى رفت ، و شرمنده و خوار مى شدند.

متوكل ، بیاد امام حسن عسكرى علیه السلام كه در زندان بود، افتاد، دستور داد آن حضرت را از زندان بیرون آوردند، متوكل به آن حضرت گفت : «ادرك دین جدك یا ابا محمد! اى ابومحمد، دین جدت (اسلام) را دریاب».

امام حسن عسكرى علیه السلام به همراه چند نفر از خدمتكاران نیز بیرون رفتند، آنگاه آن حضرت به یكى از غلامانش فرمود: «تو نیز به میان جمعیت مسیحیان برو، هنگامى كه جاثلیق براى دعا دست هایش را به سوى آسمان بلند كرد، خود را به كنار او برسان ، و در میان دو انگشت دست راستش ، چیزى هست ، آن را بگیر و بیاور».

آن غلام به میان مسیحیان رفت و در صف اول كنار جاثلیق ایستاد و همین كه او دست هایش را به طرف آسمان براى دعا بلند كرد، غلام بى درنگ در بین دو انگشت دست راست او استخوانى كه سیاه رنگ بود، برداشت ، آن روز مسیحیان و جاثلیق هر چه دعا كردند، باران نیامد، و آسمان صاف و آفتابى شد. و مسیحیان شرمنده بازگشتند. متوكل از امام حسن عسكرى علیه السلام پرسید: این استخوان چیست؟

امام علیه السلام فرمود: «این استخوان از قبر پیغمبرى برداشته شده است ، و هر گاه استخوان بدن پیامبرى آشكار گردد باران مى آید».

به این ترتیب در آن روز، آبروى از دست رفته مسلمین ، بجاى خود آمد، و عزت و سر بلندى اسلام در نزد مسیحیان ، حفظ گردید.

منبع: سایت تبیان

 نظر دهید »

مظلومیت امام خامنه ای از زبان استاد دانشمند

20 دی 1391 توسط گنج خانی

یکبار رفتیم درب خانه دو شهید، من خودم رفتم دیدم درب باز است و آب و جارو کردند.

درب زدم ، مادر شهید آمدند دم درب و گفتند: آقا کــــــــــو .

گفتم: کدام آقا ؟

گفت : مقام معظم رهبری کجاست ؟

گفتم : شما از کجا می دانید ؟

شروع کرد به گریه کردن، گفت دیشب خواب بچه هام را دیدم، بچه ها آمدند گفتند خوش بحالت، فردا سید علی می خواهد بیاید خانه تان . اینجا که رسید، مقام معظم رهبری هم رسیدند به درب خانه .بعد مادر شهید گفت من خواب دیدم که امام هم تشریف آوردند و گفتند فردا سید علی آقا می خواهند بیایند، ما هم تبریک می گوییم . و یک مطلبی هم امام فرمودند و پیغام دادند که من به شما بگویم . مقام معظم رهبری فرمودند چه پیغامی !؟

مادر شهید گفتند : امام فرمودند سلام ما را به سید علی آقا برسانید و به ایشان بگویید اینقدر از خدا طلب مرگ نکن ! فرج نزدیک است انشاءالله آقا خیلی گریه کرد .
مظلوم است آقا . یک کاری نکنیم که اگر گره ای نمی توانیم باز کنیم ، لااقل گره بر گره نیاندازیم .این واقعاً ظلم است ، خدا نمی بخشد .در این دنیا مرکز شیعه فقط ایران است . افغانستان ، پاکستان ، مصر ، عربستان و عراق را ببینید . در ممالک اسلامی کجا شیعه همه کاره است ، ایران مرکز شیعه است ، دل امام زمان ( عج ) به شما بسته شده و امید امام به شماست

 نظر دهید »

عشق مجنون

11 دی 1391 توسط گنج خانی

عارف بالله میرزا اسماعیل دولابی:
مجنون برای دیدن لیلی در مسیری که محلّ عبور او بود چند روز به انتظار نشست تا اینکه در نیمه های یک شب از شدّت خستگی همانطور که بر سر راه نشسته بود خوابش برد. همان وقت لیلی از آنجا عبور کرد و وقتی دید مجنون به خواب رفته است چند گردو جلوی او گذاشت و رفت. وقتی مجنون بیدار شد و گردوها را دید فهمید لیلی آمده و رد شده است و با این گردوها با او حرف زده و گفته است تو عاشق نیستی و باید بروی گردوبازی کنی، عاشق که خواب به چشمش راه ندارد.

 5 نظر

زنی که فرشته ها به او می خندند!

10 دی 1391 توسط گنج خانی

گاهی اوقات سوالاتی درباره ملائکه برای انسان پیش می اید؛ اینکه مثلا ملائک چه شکلی هستند ؟ می خندند؟می گریند؟و…

جالب است بدانید پیامبر اکرم(ص) نیز این سوالات را از جبرئیل پرسیده اند ؟
ایشان از جبرئیل پرسید آیا ملائکه ،گریه و خنده دارند؟
فرمود :آری؟ به سه کس از روی تعجب می خندند و بر سه کس از روی ترحم ودلسوزی می گریند.
-اول :  از کسی که سراسر روز را به سخنان چرند و پرند و (یا کارهای)بیهوده می گذارند، و چون شب شود نماز عشاء خوانده و باز به بیهودگی خود ادامه می دهد ،ملائکه می خندند و می گویند ای بی خبر از صبح تا شب سیر نشدی ،حالا سیر می شوی؟
- دوم :دهقانی که بیل و کلنگ خود را برداشته و به بهانه تعمیر و اصلاح زمین خود ،دیوار مشترک (بین خود و شریکش)را می ساید تا به سهم خود بیافزاید،ملائکه می خندند و می گویند ،آن زمین به آن پهناور ترا سیر نکرد این مختصر تو را سیر می کند؟
- سوم :از زنی که خودش را از نامحرم در زمانی که زنده بود نمی پوشانید ، بعد از مرگش وقتی که او را در قبر می گذارندبدنش را می پوشانند تا کسی حجم و اندامش را نبیند .ملائکه می خندند و می گویند :وقتی که مورد میل و رغبت بود او را نپوشانیدید ،حالا که مورد نفرت و انزجار است او را می پوشانید؟


(مواعظ العددیه ص 144،145)

 1 نظر

11 فایده برای انجام امر به معروف و نهى از منکر، حتى اگر اثر نکرد

04 دی 1391 توسط گنج خانی

به نقل از کتاب دقایقی با قران از استاد قرائتی

۱) گاهی امر و نهی ما امروز اثر نمی کند، ولی در تاریخ روی فطرت و قضاوت دیگران اثر دارد. چنان که امام حسین علیه السلام در راه امر به معروف و نهی از منکر شهید شد، تا وجدان مردم در طول تاریخ بیدار شود.

۲) گاهی امر و نهی، فضا را برای دیگران حفظ می کند. چنان که فریاد اذان مستحب است، گرچه شنونده ای نباشد؛ ایستادن به هنگام قرمز شدن چراغ راهنمایی لازم است، گرچه ماشینی نباشد. زیرا حفظ قانون و فضای احترام به قانون لازم است.

۳) گاهی امر و نهی ما، گناهکاران را از گناه باز نمی دارد؛ ولی گفتن های پی در پی، لذت گناه را در کام او تلخ می کند و لااقل با خیال راحت گناه نمی کند.

۴) برای حفظ آزادی باید امر و نهی کرد؛ زیرا نگفتن، جامعه را به محیط خفقان و ترس و سکوت تبدیل می کند.

۵) امر و نهی برای خود انسان مقام آفرین است، گرچه دیگران گوش ندهند. قرآن می فرماید: « و من احسن قولاً ممّن دعا الی الله »

۶) امر به معروف و نهی از منکر، اگر در دیگران اثر نکند؛ لااقل برای خود ما یک نوع قرب به خداوند، تلقین و تمرین شجاعت و جلوه ی سوز و تعهد است.

۷) گاهی امر و نهی ما امروز اثر نمی کند، اما روزی که خلافکار در بن بست قرار گرفت و وجدانش بیدار شد، می فهمد که شما حق گفته اید. بنابراین اگر امروز اثر نکند، روزگاری اثر خواهد کرد.

۸) امر و نهی، وجدان انسان را آرام می کند، انسان با خود می گوید که من به وظیفه ام عمل کردم. این آرامش وجدان با ارزش است، گرچه دیگران گوش ندهند.

۹) امر به معروف و نهی از منکر، سیره ی انبیاست، گرچه دیگران گوش ندهند. قرآن می فرماید: « و اذا ذکّروا لا یذکرون » و یا بار ها می فرماید: مردم سخنان و ارشاد های پیامبران را گوش نمی دهند و از آن ها روی بر می گردانند. بنابراین ما نباید توقع داشته باشیم که همه به سخنان ما گوش بدهند.

۱۰) امر به معروف، اتمام حجت برای خلافکار است تا در قیامت نگوید کسی به من نگفت، علاوه بر آنکه عذری برای گوینده است تا به او نگویند چرا نگفتی؟

۱۱) هنگام قهر الهی، آمرین به معروف نجات خواهند یافت.

 2 نظر

خدا نزدیک است

30 آذر 1391 توسط گنج خانی

سلام


امروز یه کتاب برداشتم تا بخونمش.

طبق عادت اول خواستم بدونم کتاب چی می خواد بهم هدیه بده.

وقتی بازش کردم دیدم سر خط اون صفحه بزرگ نوشته:


خدا نزدیک است.


خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود

بهر درش که بخوانن بیخبر نرود

طمع درآن لب شیرین نکردنم اولی

ولی چگونه مگس از پی شکر نرود

سواد دیده غم دیده ام به اشک مشوی

که نقش خال توام هرگز از نظر نرود

دلا مباش چنین هرزه گردو هر جایی

که هیچ کار ز پیشت بدین هنر نرود

.

.

.

(حافظ)

نگران فردایت نباش ! ” خدای دیروز و امروزت ، فردا هم هست “

 1 نظر

دعای امام حسین(ع) در پیشامدهای عظیم

20 آذر 1391 توسط گنج خانی

از حضرت زین‌العابدین علیه السلام روایت شده که می‌فرمایند: “پدرم در روز عاشورا مرا به سینه خویش چسبانید و در حالی که از زخم‌هایشان خون، فوران می‌کرد، فرمود: ای فرزند! دعایی را که فاطمه علیها السلام آن را به من آموخت فراگیر، او از رسول الله صلی الله علیه و آله و آن حضرت نیز از جبرییل آن را فرا گرفته بود تا در حوائج، مهمّات، اندوه و حوادث تلخی که بر او وارد می‌شود و پیش‌آمدهای عظیمی که رخ می‌دهد آنرا بخواند.”

سپس فرمود: بخوان:

 بِحَقِّ یس وَ الْقُرآنِ الْکَرِیمِ وَ بِحَقِّ طه وَ الْقُرآنِ الْعَظِیمِ یا مَنْ یَقْدِرُ عَلَی حَوائِجِ السّائِلِینَ یا مَنْ یَعْلَمُ ما فِی الضَّمِیرَ یا مُنَفِّسَ عَنِ الُمَکُرُوبِینَ یا مُفَرِّجَ عَنِ الْمَغْمُوْمِینَ یا راحِمَ الشَّیْخِ الْکَبیرِ یا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ، یا مَنْ لا یَحْتاجُ اِلَی التَّفْسِیرِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِی کَذا وَ کَذا به جای«و افعل بی کذا و کذا» حاجات خود را ذکر کنی.

برگرفته از :(دعوات، قطب‌الدین راوندی، ص54)

 

 1 نظر

هوای دلم بارانی ست !

14 آذر 1391 توسط گنج خانی

عادت کرده بودم
گُمت کنم میان روزمرگیها
میان همین سرشلوغیهای روزانه
میان کشمکشها و دغدغه های کاری
از جلسات خشک و روتین و بی حاصل هر روزه گرفته
تا سرو کله زدن با آدمهایِ مدعیِ این روزها
اصلا گمت میکردم
میان کاغذهای پخش شده
روی این میز همیشه شلوغ.
چه بازیگر خوبی شده بودم
برای این نمایش هر روزه ؛
پنهانت میکردم
گاهی میان لبخندهای تصنعی و زورکی
گاهی هم لابلای غر زدنهای پر از بغض
لااقل برای چند ساعت هم که شده از یادم میرفتی….
اما وقتی بغض می شوی میان جلسات
درد میشوی و می پیچی میان مکالمات
اشک میشوی و چکه می کنی روی شلوغیهای میز کار
دیگر هیچ کاری نمی شود کرد

 2 نظر

شرور که نیستی الحمدلله. گیج و خنگ هم نباش

06 آذر 1391 توسط گنج خانی

مرحوم حاج اسماعیل دولابی می فرمایند:پدری چهار تا بچه را گذاشت توی اتاق و گفت این‌جا‌ را مرتب کنید تا من برگردم

خودش هم رفت پشت پرده. از آن‌جا نگاه می‌کرد می‌دید کی چه کار می‌کند، می‌نوشت توی یک کاغذی که بعد حساب و کتاب کند
…
یکی از بچه‌ها که گیج بود، حرف پدر یادش رفت. سرش گرم شد به بازی. یادش رفت که آقاش گفته خانه را مرتب کنید
یکی از بچه‌ها که شرور بود شروع کرد خانه را به هم ریختن و داد و فریاد که من نمی‌گذارم کسی این‌جا را مرتب کند
یکی که خنگ بود، ترسید. نشست وسط و شروع کرد گریه و جیغ و داد که آقا بیا، بیا ببین این نمی‌گذارد، مرتب کنیم

اما آنکه زرنگ بود، نگاه کرد، رد تن آقاش را دید از پشت پرده. تند و تند مرتب می‌کرد همه‌جا رامی‌دانست آقاش دارد توی کاغذ می‌نویسد
هی نگاه می‌کرد سمت پرده و می‌خندید. دلش هم تنگ نمی‌شد. می‌دانست که آقاش همین ‌جاست
توی دلش هم گاهی می‌گفت اگر یک دقیقه دیر‌تر بیاید باز من کارهای بهتر می‌کنم

آن بچه‌ شرور همه جا را هی می‌ریخت به هم، هی می‌دید این خوشحال است، ناراحت نمی‌شود
وقتی همه جا را ریخت به هم، آن وقت آقا آمد

ما که خنگ بودیم، گریه و زاری کرده بودیم، چیزی گیرمان نیامد. او که زرنگ بود و خندیده بود، کلی چیز گیرش آمد
زرنگ باش. خنگ نباش. گیج نباش
شرور که نیستی الحمدلله. گیج و خنگ هم نباش
نگاه کن پشت پرده رد آقا را ببین و کار خوب کن
خانه را مرتب کن، تا آقا بیاید

 2 نظر

ارتباط با خدا

13 خرداد 1391 توسط گنج خانی

خداوند فرمود:هر چه دیدی هیچی نگو من هم هر چه دیدم هیچی نمیگم.یعنی تو در مصائب صابر باش و چیزی نگو من هم در کوتاهی ها و خطاهایت چیزی نمی گویم.


هر چه درد را آشکار تر کنی دوا دیرتر پیدا می شود.اگر با ادب بودی و چیزی نگفتی شاید خدا خودش در را باز کند.


لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد.گله و شکایت نکن و از خدا خوبی بگو حتی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راستی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی در واقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود.

صهبای رضوان

 13 نظر

ارتباط با خدا

13 خرداد 1391 توسط گنج خانی

بعد از نمازها با خدا صحبت کن.

بگو تو غنی هستی و من فقیر.

تو عزیز هستی و من ذلیل.

تو مالک هستی و من مملوک و …
با خدا که صحبت کنی نطقت باز می شود و با خلق هم خوب صحبت خواهی کرد.

صهبای رضوان

استاد ارجمند: جناب آقای بردبار

هر گونه کپی برداری ، بدون ذکر منبع مجاز نمی باشد.


 نظر دهید »

کلام مولا

06 اردیبهشت 1391 توسط گنج خانی

اگر نمازگزار می دانست که هنگام سجده هاله ای از جلالت خدا او را در بر می گیرد

دوست نداشت سر از سجده اش بردارد.

امام علی (ع)/میزان الحکمه

 3 نظر

روایتی از امام صادق (ع)

21 آذر 1390 توسط گنج خانی

وقتی عذاب بر بنی اسرائیل طولانی شد ، تا چهل روز در پیشگاه الهی ناله و زاری کردند و فرج و رهائی خود را خواستار شدند ، آنگاه خداوند به حضرت موسی و هارون وحی فرمود که بنی اسرائیل را از دست فرعون نجات دهند ، در نتیجه از صد و هفتاد سالی که به فرج ( حضرت موسی ) باقی مانده بود صرفنظر شد ( و به ده سال تقلیل یافت ) . 

آنگاه امام صادق (ع) فرمود :

شما ( شیعیان ) هم اگر چنین کنید ( فرج ما را بخواهید ) خداوند فرج ما را می رساند ولی اگر دست روی دست بگذارید و چنین دعا نکنید ( با درخواست واقعی و دلشکستگی و بطور یکپارچه ) وقتی کار به نهایت خود رسید ( ادامه ی ظلم و ستم را خداوند جایز ندانست ) فرج می رسد .

پس اگر مردم ( حداقل شیعیان ) متحد و یکپارچه شده ، فرج حضرت بقیه الله را بخواهند فرج به سرعت فرا خواهد رسید ولی اگر چنین نکنند و مثل زمان حاضر و پیش از این بگویند خدا خودش فرج را می رساند و به کار و زندگی خود مشغول باشند ، فرج مرتبا به تاخیر می افتد چنانکه تاکنون قرنها و صدها سال است بواسطه بی تفاوتی مردم به تاخیر افتاده است

 

نقل قول از استاد گرامی جناب آقای دکتر بردبار

 نظر دهید »

سيره و صفات مهدي موعود در كلام امام حسين(ع)

18 آذر 1390 توسط گنج خانی

آيت‌الله علي كريمي جهرمي

نعماني نقل كرده كه حضرت امام حسين(ع) در اين باره فرمودند: «تعرفون المهدي بالسّكينة و الوقار؛شما مهدي را با آن سكينه و وقار مخصوص و ويژة حضرتش مي‌شناسيد.»
اين جمله حاكي از آن است كه حالت وقار، طمأنينه و سنگيني از بارزترين و شاخص‌ترين صفات و مزاياي آن حضرت است و اين حالت با خصوصيّات ظاهري در سيماي مقدّس و ملكوتي آن حضرت متجلّي و متبلور است و همه بر اثر رؤيت آن حالت، وجود مقدّس مهدي موعود(ع) را به خوبي مي‌شناسند و مي‌فهمند كه مهدي موعود آخرالزّمان اوست.
روشن است كه مقداري از اين حالت در بسياري از اصحاب رسول الله(ص) و بزرگان موجود بود و نوعاً از اين صفت عالي و از متانت و وزانت كامل بهره‌مند بودند. حركات زشت و سبك از آن بزرگواران كه معدن آبرومندي هستند، سر نمي‌زند كه اين حالت وقار و وزانت، پايگاه انسان را در نظر مردم و طبقات مختلف جامعه، قوي و نيرومند و محترم مي‌سازد.

ولي از روايت فوق استفاده مي‌شود كه حضرت مهدي(عج) در يك سطح عالي و اعلايي از آن برخوردارند، به طوري كه چشم‌گير و مورد توجّه ديگران خواهند بود و چشم‌ها به اين حالت آن بزرگوار خيره و متوجّه خواهد شد.

امّت اسلامي و پيروان مكتب امام حسين(ع) بدين جمله كه آن حضرت در مورد فرزندش امام زمان(ع) فرموده و او را مظهر طمأنينه و سكينه و وقار قلمداد كرده‌اند، توجّه دقيق كنند و اگر به راستي امام زمان و وليّ دوران در عهد ظهور و در عين اقتدار و غلبه و فراهم بودن انواع امكانات خوشي و رفاه، اين چنين سنگين و با وقار حركت مي‌كنند و با وزانت كامل با اشخاص روبه‌رو و مواجه مي‌گردند، شيعيان و پيروان مكتب آن بزرگوار را نمي‌سزد كه سبك و بي‌شخصيّت و بي‌وزنه و خارج از روش‌هاي آبرومندانه جلوه و حركت بنمايند.

دوست‌دارانش مي‌بايست در روش زندگي و اعمال اجتماعي خود، به گونه‌اي باشند كه با آن شخصيّت بي‌نظير، حدّاقل بيايند تا ديگران اين نكته را كه پذيرش اينان از منتظران حضرت بقيّـه الله(عج) هستند، داشته باشند.


 2 نظر

جایگاه اجابت دعا

20 آبان 1390 توسط گنج خانی

 

امام هادی علیه السلام می فرمایند :

اِنَّ للهِِ بقاعاً یحِبُّ اَن یدْعی فیها فَیستَجیبَ لِمَن دَعاهُ و الحَیرُ منها؛4

همانا برای خداوند بقعه‌های است که دوست دارد در آنها به درگاه او دعا شود و دعای دعا کننده را به اجابت برساند، و حائر حسین(ع) یکی از آنهاست.

بحاارالانوار، ج۹۸، ص۱۱۳

 1 نظر
12 آبان 1390 توسط گنج خانی

 

امام باقر علیه السلام: چهار چیز از بهترین گنج هاست:

پنهان کردن نیاز

پنهان کردن صدقه

پنهان کردن درد

پنهان کردن مصیبت.

 

 


 نظر دهید »

پای درس امام جواد علیه السلام

06 آبان 1390 توسط گنج خانی

یكى از اصحاب امام محمّد تقى علیه السلام گوید:

روزى در خدمت آن حضرت بودم ، كه سفره غذا پهن كردند؛ و غذا خوردیم .

پس از آن كه سفره را جمع كردند، یكى از افراد مشغول جمع كردن غذاهاى ریخته شده در اطراف سفره گردید.

امام جواد علیه السلام فرمود:

چنانچه در بیابان سفره انداختید، آنچه غذا در اطراف سفره ریخته شود - به هر اندازه اى كه باشد - رها كنید - تا مورد استفاده جانوران قرار گیرد- ولى اگر در منزل ، در اطراف ظرف غذا و یا در اطراف سفره ، طعامى ریخته شود، تمام آنچه را كه ریخته شده است ، به هر مقدارى كه باشد، جمع نمائید - كه مبادا زیر دست و پا، نسبت به آنها بى احترامى شود .

منبع: مكارم الاخلاق، ص 132

 

 نظر دهید »

معصومیت ولی فقیه

22 شهریور 1390 توسط گنج خانی

من نمی گویم ولی فقیه معصوم است!
اما ملتی که به امر خدا به امر ولی فقیه اعتماد می کنند، خدا اجازه اشتباه به آن رهبر را نمی دهد و به نوعی به او معصومیت می بخشد.

شهید مصطفی چمران
ع



 1 نظر

هدیه مرحوم نخودكی به امام خمینی (ره)

20 مرداد 1390 توسط گنج خانی

ازحضرت آیت‌الله آقا موسی شبیری زنجانی نقل شده است كه:درسفری كه امام خمینی(ره) و پدرم برای زیارت به مشهد مقدس رفته بودند امام درصحن حرم امام رضا (ع) با سالك الی الله حاج حسنعلی نخودكی مواجه می شوند. امام امت (ره) كه در آن زمان شاید درحدود سی الی چهل سال بیشترنداشت وقت را غنیمت می شمارد و به ایشان می گوید با شما سخنی دارم.

حاج حسنعلی نخودكی می گوید: من درحال انجام اعمال هستم، شما در بقعه حر عاملی(ره) بمانید من خودم پیش شما می آیم. بعد از مدتی حاج حسنعلی می آید و می گوید چه كار دارید؟ امام (ره) خطاب به ایشان رو به گنبد و بارگاه امام رضا (ع) كرد و گفت: تورا به این امام رضا(ع)، اگر (علم) كیمیاداری به ما هم بدهید؟

حاج حسنعلی نخودكی انكار به داشتن علم (كیمیا) نكرد بلكه به امام (ره)فرمودند:اگر ما «كیمیا» به شما بدهیم و شما تمام كوه و در و دشت را طلاكردید آیا قول می دهید كه به جا استفاده كنید و آن را حفظ كنید و درهرجائی به كار نبرید؟

امام خمینی (ره) كه از همان ایام جوانی صداقت از وجودشان می بارید، سر به زیر انداختند و با تفكری به ایشان گفتند: نه نمی توانم چنین قولی به شمابدهم. حاج حسنعلی نخودكی كه این را از امام (ره) شنید روبه ایشان كرد وفرمود:حالا كه نمی توانید «كیمیا» را حفظ كنید من بهتر از كیمیا را به شما یادمی دهم و آن این كه:
بعد از نمازهای واجب یك بار آیه الكرسی را تا «هوالعلی العظیم» می خوانی

و بعد تسبیحات فاطمه زهرا(س) را می گویی

وبعد سه بار سوره توحید «قل هوالله احد» را می خوانی

و بعد سه بار صلوات می گویی:اللهم صل علی محمد و آل محمد

و بعد سه بار آیه مباركه: و من یتق الله یجعل له مخرجا. و یرزقه من حیث لایحتسب و من یتوكل علی الله فهو حسبه ان الله، بالغ امره قد جعل الله لكل شیء قدراً؛ (طلاق/۲ و ۳) (هركس تقوای الهی پیشه كند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می كند و او را از جائی كه گمان ندارد روزی می دهد،و هركس برخداوند توكل كند كفایت امرش را می كند، خداوند فرمان خود را به انجام می رساند، و خدا برای هرچیزی اندازه ای قرار داده است.) را میخوانی كه این از كیمیا برایت بهتر است.

منبع: مجله بشارت، ش ۵۸
 1 نظر

توصیه های مقام معظم رهبری در ماه رمضان

15 مرداد 1390 توسط گنج خانی

راه، نزدیک است

ماه رمضان، ماهی است که می‌شود با تذکر و توجه در آن، به جبران کرده‌های ناپسند پرداخت. در «دعای ابو حمزه»، عبارتی بسیار تکان دهنده وجود دارد؛ که آن عبارت، این است: «واعلم انّک للرّاجی بموضع اجابةٍ و للملهوفین بمرصد اغاثةٍ و انّ فی اللّهف الی جودک و الرضا بقضائک عوضاً من منع الباخلین و مندوحةً عمّا فی ایدی المستأثرین و انّ الراحل الیک قریبُ المسافة و انک لا تحتجب عن خلقك الاّ ان تحجبهم الاعمال دونک.»(مفاتیح الجنان، دعای ابوحمزه ثمالی) فرد دعا خوان و ثناگو، عرض می‌کند: «ای خدای من! من امید به تو را بر امید به غیر تو ترجیح دادم. پناه آوردن به تو را جایگزین پناه بردن به دیگران کردم و می‌دانم اگر کسی به سوی تو بیاید، راه نزدیک است… .»

منبع:بیانات آیة‌الله خامنه‌ای در خطبه‌های نماز جمعه تهران، 14/11/1373.

 1 نظر

خوشا آنان که دائم در نمازند

11 مرداد 1390 توسط گنج خانی

نکاتی درباره «نماز» از کلمات قصار آیت الحق محمدتقی بهجت

اگر نماز شب نخوانى…!

 

آقا سيّدجمال گلپايگانى رحمه اللّه به آقازاده ى خود مى فرمود: «اگر نماز شب نخوانى، عاقّت مى كنم!» پسر ايشان خيلى ناراحت مى شود و مى گويد: «براى ترك مستحب چرا عاقّم مى كنى؟» ايشان مى فرمايد: «منظورم اين است كه تا مى توانى نماز شب را ترك نكنى.»

براى ترك مستحّب فرزندش را عاقّ مى كند. در حقيقت با اين كار آتيه ى فرزندش را تأمين مى كرده است، زيرا هر راهى جز آن، چه مال و چه زمين و ملك و چه گوسفند و دام و… فناپذير است.

مرحوم شيخ مرتضى  در مدرسه، شب ها بيدار مى شد، و شب هاى ماه رمضان چند ساعت مشغول خواندن قرآن مى شد و دورِ مدرسه راه مى رفت و با صداى خوش، قرآن و اشعار مثنوى و بابا طاهر را با گريه و زارى مى خواند، و روز كه مى شد، گوشه اى مشغول تدريس مى شد. و هنگامى كه درس نمى گفت، ساكت مى نشست به گونه اى كه گويا آن شخص ديشبى نيست.

آقا سيّد محمّد باقرشفتى رحمه اللّه كه به دست خود حدود جارى مى كرد، شب ها مثل كسانى كه عقل خود را از دست داده باشند، به گريه و زارى و حركت هاى عجيب مشغول مى شد و روز كه مى شد عبا و قبا مى پوشيد، به گونه اى كه گويا آن كسى كه شب با آن حال تضرّع و زارى مى كرد، نيست.


منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله بهجت

 

 

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

روزه در سیره آیت الله بروجردی

11 مرداد 1390 توسط گنج خانی

سالی که آیت‏الله بروجردی از دنیا رفت، پیش از ماه رمضان، پزشک ایشان سفارش کرد که ماه رمضان امسال روزه نگیرد. ایشان فرمود: «من از آن وقتی که خودم را شناخته‏ام، حتی یک روز هم روزه‏ام را نخورده‏ام و نمی‏خورم؛ چون نه مریض شده‏ام و نه مسافرت رفته‏ام».

زمانی که حضرت آیت‏الله بروجردی در بروجرد بود، نذر کرد که اگر خشم خود را کنترل نکند و به مردم تندی کند، یک سال پشت سر هم روزه بگیرد.

روزی هنگام مباحثه علمی با یکی از شاگردان خود بر اثر اینکه شاگردش سخنانی ناشایست می‏گفت، تاب نیاورد و به او تندی کرد و نذرش شکسته شد. بعد یک سال پشت سر هم روزه گرفت تا نذرش را ادا کند. روایت‏کننده این حکایت می‏گوید: در اینجا به یاد سخن امام سجاد علیه‏السلام افتادم که در مقام دعا به خدا عرض می‏کند:

وَ لا تَرْفَعْنی فی النّاسِ دَرَجَةً اِلاّ وَقَدْ حَطَّطْنی عِند نَفْسی مِثلَها.

خدایا مقام مرا در میان مردم بالا مبر، مگر اینکه به همان اندازه مقامم را نزد خودم پایین بیاوری.

 نظر دهید »

آداب تلاوت قرآن

09 مرداد 1390 توسط گنج خانی

  

 تلاوت قرآن بايد از دهانى پاك بگذرد. و گر نه آب صاف در يك نهر آلوده، بالاخره آلوده خواهد شد. اگر قرآن از دهان ناپاك بيرون آيد، ((رُبّ تال القُران و القُران يلعنه))

 نظر دهید »

تهران در آخرالزمان از زبان امام صادق (ع)

09 مرداد 1390 توسط گنج خانی

درباره تهران و ری و زورا که برخی از محدثین آنرا تهران نامیده اند روایاتی زیادی آمده است که بخشی از آنها را محمودی گلپایگانی در کتاب پیرامون ایران و طهران جمع آوری کرده اند.

در همین رابطه در منتخب التواریخ ص ۸۷۵ آمده است:
امام صادق علیه السلام فرمودند :
ای مفضل ایا میدانی زورا کجا واقع شده است؟
عرض کردم خدا و حجتش داناترند.
فرمود :بدان ای مفضل در حوالی ری کوه سیاهی ست که در دامن ان شهری بنا شده است که طهران نامیده شود و ان است زورا که قصرهایش مثل قصرهای بهشت و زنهایش مثل حور العین است بدان ای مفضل ان زنها متلبس به لباس کفار میشوند ودر هیئت ظالمان میباشند و به محل سکونت شوهر ها کفایت نمیکنند و از ایشان درخواست طلاق میکنند و مردها به مردها و زنها به زنها اکتفا میکنند و مردها شبیه به زنها و زنها شبیه به مردها میشوند پس اگر تو بخواهی دینت را حفظ کنی پس دراین شهر سکونت مکن و مسکن برای خود قرار مده چون محل فتنه است پس از انجا به قله کوهها و از سوراخی به سوراخی مثل روباه و بچه اش فرار کن.

( الزام النصاب ص ۱۸۳،منتخب الاثر ص ۴۳۰، بحار الانوار ج ۵۲ ص ۲۵۸،روزگار رهایی ج ۲ ص ۷۶۲ موعود نامه:۲۳۸ )

 

همچنین در مناقب العتره ابن فهد حلی آمده است:
رسول خدا صل الله علیه واله وسلم فرمودند :
وای بر امت من از شورای کبری و شورای صغری
عرض شد این دو شورا چه وقت خواهد بود؟
فرمود شورای کبری بعد از وفات من برای غصب خلافت برادرم و حق دخترم برپا خواهد شدو شورای صغری در غبیت کبری و در زورا (تهران) برای تغییر سنت من و تبدیل احکام واقع خواهد شد.
در کنز العمال ج۱۴ ص ۲۲۹ نعمان بن بشیر روایت کند که : پیش از ساعت ظهور فتنه هایی بروز میکند همچون اینکه شب تار باشد و شخص در صبح مومن بوده و چون شب فرا رسد کافر گردد و یا شب کند در حالی که مومن بوده و صبح کند در حالی که کافر شده استو گروهی دین و اخلاق خود را هب متاعی ناچیز از دنیا بفروشند.

منبع: http://tazohor.com

 نظر دهید »

فرازی از نیایش های امام سجاد علیه السلام

09 مرداد 1390 توسط گنج خانی

” اللهم و انت جعلت من صفایا تلك الوظائف، و خصائص تلك الفروض شهر رمضان، الذى اختصصته من سائر الشهور و تخیرته من جمیع الازمنه و الدهور، و آثرته على كل‏ اوقات السنه بما انزلت فیه من القرآن و النور و ضاعفت فیه من الایمان، و فرضت ‏فیه من الصیام، و رغبت فیه من القیام، و اجللت فیه من لیله القدر التى هى خیر من الف شهر، ثم آثرتنا به على سائر الامم و اصطفیتنا بفضله دون اهل الملل، فصمنا بامرك نهاره، و قمنا بعونك لیله، متعرضین بصیامه و قیامه لما عرضتنا له من ‏رحمتك و نسبتنا الیه من مثوبتك و انت الملى بما رغب فیه الیك، الجواد بما سئلت ‏من فضلك القریب الى من حاول قربك. ” .

«خداوندا! از كارهاى برگزیده و واجبات ویژه ، ماه رمضان را قرار دادى ؛ ماهى كه آن را از میان دیگر ماهها برگزیدى، و از میان ‏تمام زمان‏ها و روزگاران، آن را انتخاب نمودى، و بر جمیع اوقات سال برتریش ‏بخشیدى و انتخاب آن به دلیل قرآن و نورى است كه درآن ماه فرو فرستادى، و ایمان ‏را درآن دو برابر ساختى و روزه‏اش را واجب، و شب زنده‏دارى را براى عبادت در آن‏ ترغیب فرمودى و شب قدر را كه از هزار شب برتر است در آن عظمت‏ بخشیدى و گرامى ‏داشتى، سپس ما را به وسیله آن ماه برتمام امتها برگزیدى و به سبب فضیلتش ما را به دیگر پیروان ادیان برترى بخشیدى، پس به فرمان تو روزش را روزه مى‏داریم‏ و به یارى تو شبش را به عبادت مى‏پردازیم، در حالى كه با صیام و قیامش، خویش را مشمول دعوتى كه ما را در معرض آن قرار داده‏اى، مى‏سازیم، و آن را سبب دریافت‏ پاداش تو مى‏سازیم و تو برآن چه از درگاهت درخواست ‏شود، توانایى و به آن چه كه ‏از فضل و احسانت مسالت گردد بخشاینده‏اى و به كسى كه آهنگ تقرب به تو جوید نزدیكى .‏»

 نظر دهید »

فرياد رسي صلوات در قبر

07 مرداد 1390 توسط گنج خانی

شبلي نقل نموده است : من همسايه اي داشتم که وفات نمود . او را خواب ديدم ،از او پرسيدم : خدا با تو چه کرد ؟

گفت : اي شيخ ! هول هاي بزرگ ديدم ، و رنج هاي عظيم کشيدم . از آن جمله به وقت سوال منکر و نکير ، زبان من از کار باز ماند . با خود مي گفتم : واويلاه ، اين عقوبت از کجا به من رسيد ؟ آخر ، من مسلمان بودم و بر دين اسلام مُردم. آن دو فرشته با غضب از من جواب طلبيدند. ناگاه شخصي نيکو موي و خوش بوي آمد ، ميان من و ايشان حايل شد و مرا تلقين کرد تا جواب ايشان را به نحو خوب بدهم ، از آن شخص پرسيدم : تو کيستي – خدا تو را رحمت کند – که من را از اين غصه خلاصي دادي ؟

گفت : من شخصي هستم که از صلواتي که تو بر پيغمبر (ص) فرستادي آفريده شده ام ، و مامورم در هر وقت و هر جا که در ماني به فرياد تو رسم

منبع : آثار و برکات صلوات ص 131

 نظر دهید »

حاجتش را نگهداريد، زيرا كه من دوست دارم صدای او را بشنوم

07 مرداد 1390 توسط گنج خانی

حضرت صادق (ع) عليه السلام فرمود: همانا بنده اى دعا كند پس خداى عزوجل بدو فرشته (كه موكل بر انسان هستند يا دو فرشته ديگر) فرمايد: من دعاى او را باجابت رساندم ولى حاجتش را نگهداريد، زيرا كه من دوست دارم صدای او را بشنوم ، و همانا بنده اى هم هست كه دعا كند پس خداى تبارك و تعالى فرمايد: زود حاجتش را بدهيد كه دوست ندارم صدایش را بشنوم.

اصول كافى جلد 4 صفحه  245

 نظر دهید »

سخنی بگو که سودت برساند نه که زیانت دهد

07 مرداد 1390 توسط گنج خانی

امام علی (ع):عبور امام (ع)به مردی افتاد که سخنان بیهوده بسیار می گفت.امام (ع)در کنار مرد ایستاد و فرمود :ای مرد تو با این گفتار زیادت توسط فرشتگان محافظ اعمال نامه ای را برای پروردگار املاء می کنی پس سخنی بگو که سودت برساند نه که زیانت دهد.

آثار الصادقین جلد 9 صفحه 25

 نظر دهید »

به عشق محبوب...

22 تیر 1390 توسط گنج خانی

روزی حضرت داوود پیامبر(ع) در حال عبور از بیابانی مورچه ای را دید که مرتب کارش این است که از تپه ای خاک را برمی دارد و به جای دیگر می ریزد. از خداوند خواست که از راز این کار آگاه شود…
مورچه به سخن آمد که:
معشوقی دارم که شرط وصل خود را آوردن تمام خاک های آن تپه در این محل قرار داده است!
حضرت فرمود : با این جثه کوچک تو کی می توانی خاک های این تل بزرگ را به محل مورد نظر منتقل کنی؟ و آیا عمر تو کفایت خواهد کرد؟!
مورچه گفت: همه این ها را می دانم ، ولی خوشم اگر در این كار بمیرم، به عشق محبوبم مرده ام!
حضرت داوود (ع) منقلب شد و فهمید این جریان درسی است برای او.


(كیمیای محبت، ص ۵۷)

 3 نظر

خوردن قرآن

22 تیر 1390 توسط گنج خانی

علامه محمدباقر مجلسی(رحمه الله) فرمودند: هر قدر در آیه‌ای بیشتر دقت می‌کردم حقایق بیشتری نصیبم می‌شد تا اینکه ناگهان حقائق و معارف فراوانی بر قلبم فرود آمد پس در هر آیه‌ای که تدبر همین‌گونه به من از حقائق و معارف عطا می‌شد.
حاج شیخ رضا سراج می‌فرمودند: قرآن را نباید خواند بلکه باید آن را خورد(یعنی فقط خواندن نباشد که عبارات در دهان تلفظ شود بلکه قرآن را باید در اعماق وجود خود جای داد،‌ هم از نظر حفظ و قرائت و هم از نظر معنی و عمل، و قرآن مانند غذای لذیذ و گوارائی است که نباید فقط به دیدن و بوکردن آن اکتفا نمود بلکه باید آن را خورد تا از ویتامینها و پروتئینهای قرآن برای کمال معنوی و مادی خود استفاده شود در این صورت است که هدیً للمتّقین می‌شود و در غیر اینصورت کسی که بهره‌ای از تقوی نداشته باشد نمی‌تواند زندگی خود را مطابق قرآن قراردهد لذا قرآن او را هدایت نمی‌کند.)

 نظر دهید »

روحانی و کله پاچه

22 تیر 1390 توسط گنج خانی

مهمترین چیز این است که باید از خدا کمک بگیری. استاد اخلاق ما (رحمت خدا بر او باد)  به ما می فرمودند:«پوزه به خاک بمالید(کنایه از سجده)و التماس کنید» و همچنین بایدبه ائمه توسل داشته باشید.


گویند عالمی  هوس کله پاچه کرد، برای اینکه با نفسش مبارزه کند به شهر دیگری رفت و لباس روحانیت را درآورد و رفت و شاگرد یک طباخی شد و مدت شش ماه شاگردی کرد ولی لب به کله پاچه نزد.
روزی به استاد گفت: من دیگر میخواهم به شهرم برگردم، میخواهم خودت برایم مقداری کله پاچه بریزی تا بخورم و بروم. استاد برایش کله پاچه ای آورد ولی او همچنان نگاهی به کله پاچه کرد و نخورد و بعد از آن به شهر خود برگشت.
———————————————————————————-
پی نوشت:

البته استاد برای ذکر نمونه این مطلب را بیان فرمودند که افرادی وجود داشته اند که برای مبارزه با هوس خود چنین کارهایی میکردند و مشقتهایی را متحمل می شدند نه اینکه همه باید این کار را انجام دهند



 نظر دهید »

جهاد با نفس

22 تیر 1390 توسط گنج خانی

حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: «إعلم إن لم تردع نفسک عن کثیرٍ مما تحب مخافةَ مکروهٍ سَمَت بک الأهواءٌ إلی کثیرٍ من الضّررِ فکن لنفسک مانعاً رادعاً» (1) بدان اگر نفست را از خیلی چیزهایی که دوست دارد باز نداری، این نفس خیلی به تو ضرر می رساند پس مانع و رادع نفست باش.
حضرت آیة الله مجتهدی(رحمت خدا بر ایشان باد) می فرمایند: وقتی کلاس سوم ابتدایی بودیم، معلمی داشتیم که به ما می گفت: هرچه نفست می گوید بر خلاف آن عمل کن، اگر امروز بستنی می خواهد برو فالوده بخور، اگر شیرموز می خواهد برو آب هویچ بخور و همین گونه هر چه نفس گفت بر خلاف آن عمل کن  تا بر نفس غلبه کنی.
البته باید جهاد با نفس دائمی باشد، حضرت امیرمومنان علی(علیه السلام) فرمودند: إملکوا أنفسکم بدوامِ جهادها(2) به وسیله دائمی بودن جهاد با نفس و مبارزه با آن مالک نفس خود شوید، و در حدیث دیگر فرمودند: إذا صَعُبَت علیک نفسک فاصعب لها تذلُّ لک(3) اگر نفس بر تو سخت گرفت تو نیز بر او سخت بگیر تا ذلیل و مطیع تو شود.


———————————————-
(1) نهج البلاغه نامه 56
(2) غررالحکم ص 131
(3) غررالحکم ص 319

 نظر دهید »

السلام علیک یا ابا عبدالله



سايت مقام معظم رهبري
سايت آيت الله سيستاني
سايت آيت الله صافي
سايت آيت الله بهجت
سايت آيت الله  وحيد خراساني
سايت آيت الله  مکارم
سايت آيت الله  تبريزي
سايت آيت الله  فاضل لنکراني

حوزه علمیّه حضرت ولی عصر (عج)

پشتیبانی وبلاگ مدارس

مدرسه علمیه فاطمه محدثه

یا مهدی ادرکنی
پایگاه اطلاع رسانی مهدویت
مرکز جهانی اطلاع رسانی
مرکز اطلاع رسانی اباصالح
پایگاه مهدی عج مشن
پایگاه حوزه
محاکمه - نقد و بررسی ادیان
مهدویت
پایگاه جامع عاشورا
شیعه نت
اطلاع رسانی مهدویت
بانک صوت و فیلم مذهبی
کانون انتظار
پایگاه اطلاع رسانی عطر یاس
مهدیه تهران
یاران آخرالزمانی امام زمان عج
مرکز الدارسات التخصصیه فی الامام المهدی علیه السلام
مرکز جهانی حضرت ولی عصر
شمیم گل نرگس
شیعه تم
موعود
عصر انتظار
قرآن آنلاین
موسسه تحقیقات و نشر معارف
"اللهم عجل لولیک الفرج"
جشنواره فرهنگی آخرین امید
منتظران مهدی
جوان شیعه
صبح ظهور
☆منتظران مهدی عج☆
دوستی با خدا
یا صاحب الزمان ادرکنی
آسمان 1400
موقعیت مهندس شهيد حميدرضا شريف الحسيني
هیئت صاحب الزمان دستجان
حس غریب-hese gharib
وخدایی که دراین نزدیکی است
شيعه مهدي(عج)(امام مهدي)(آخرالزمان)موعود
مه رویان بستان خـــــــــــدا
بهترین های شیعه 14 معصوم
سلام و درود بر آقا امام زمان
سایت رسمی هیئت مکتب الزهرا(س)
سکوی پرواز ...
چهارده معصوم
مهدیه جلیله
عکسهای متحرک مذهبی و مهدوی
تا شهادت
شقایق های قدسی
بوی بهشت
تمنای وصال
منجی عالم بشریت (صاحب زمان«عج»)
هم سنگر
انسانیت با نون اضافه!!!
گروه تعزيه چهارده معصوم(ع)شيراز
دومین امام
هیئت پیروان عاشورا منتظران مهدی
***سنگر فعالیت های ما***
یااباصالح المهدی (عج)ادرکنی
مشتاق دیدار مهدی موعودیم
انتظار کار من است
مرکز دانلود مداحی سیب سرخ
در انتظار آفتاب
ضد صهیون
یاران صالح
مهدویت
پله پله تا حضور
غایب همیشه حاضر
نماز سرخ
مقر افسران جنگ سایبری
کائنات برای شما
مهندسی معکوس 2سیّده تاخدا
گروه سایبرے مهندس میرزابیگی
ققنوس انتظار
پیامک مهدوی
پیشوای شیعیان
احادیث شیعه
جــمـعــه هــای انـتــظـــــار
دستنوشته هاے محمدجواد میرزابیگے
مذهب مهدی (عج)
پایگاه مقاومت بسیج شهید گذری
رادمردتاریخ-امام علی-ع
عصر انتظار بروایت بحارالانوار
ســربازجـنگ نــرم◄◄
یا حیدر کرار
او خواهد آمد به گوش باشید
ایستگاه فرهنگ
الهم عجل لولیک الفرج
قرآن چشمه همیشه جاری
عبدالعزیز کریمی
صاحب الزمان
محبّان المهدی او خواهد آمد
سكوت كوير شهدا/انتظار
رنگ خدا
طریقت المهدی
سلام هم ولایتی ها
··••● ترنم باران ●••··
ضد صیهونیست
··••● آوای بــــــــارون ●••··
یـــاس کبــــــــــــــود
هیئت حضرت علی اکبر روستای یارسم
تا انقلاب مهدی (عج)
السلام علیک یا امام المهدی
منتظران مصلح
سرنوشت
تحکیم خانواده
تــــــــــــــرنــــــج
تا انقلاب مهدی (عج)
انا مجنون الحسین
منتظران مصلح
خدا که هست ...
«عقیدتی*سیاسی*مذهبی»
خواهرم حجابت ....برادرم نگاهت
یاابالفضل (ع)
دفاع مقدس
روح الله313
شکوفه ی بهشتی
پیروان ولایت
سرداران قلم
انتظار مهدویت
چشم های منتظر
هوادارن امام خامنه ای در گلپایگان
از ولایت تا شهادت
سربازان صالحین-حبل المتین نیوز
فـــدایی امــآم خــآمنه ای...
نهج
امام زمان (عج)
زيبا ترين قالب های مذهبي

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • عمومی
  • مناسبتها
  • مقالات
  • زندگانی
  • قطعه ادبی
  • حدیث انتظار
  • تلفن همراه
  • اشعار
  • نرم افزارهای کاربردی
  • نوا و نما
  • سخنان عالمانه
  • قرآنی
  • شهدا

جستجو

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس