آقا ببخش که سرم گرم زندگیست
کمتر دلم برای شما تنگ می شود
قلبم به چشم هم زدنی سنگ می شود
وقتی میان نفس و هوس جنگ می شود
پروردگار ! یاد و انتظار او را فراموشمان مساز .
ایمان و یقین عمیق به ظهور مولا را از خاطرمان محو مکن .
دعا و درود بر وجود مقدسش را از یاد ما مبر ، تا طول غیبت ما را از تحقق قیامش ناامید نگرداند و یقینی همانند یقین به قیام رسول اکرم صلی الله علیه و آله به ما ارزانی دار .
آمین یا رب العالمین
اللهم عجل لولیک الفرج
آقا ببخش که سرم گرم زندگیست
کمتر دلم برای شما تنگ می شود
قلبم به چشم هم زدنی سنگ می شود
وقتی میان نفس و هوس جنگ می شود
آيتالله علي كريمي جهرمي
از ويژگى هاى امام حسين عليه السلام يكى آن است كه مورد ستايش همگان است .
خدا، پيامبران ، فرشتگان ، صالحان ، مؤ منان ، تقوى پيشگان ، دوستان تا كافران و دشمنانش ، همگى او را ستوده و همگى در وصف او سخن گفته اند.
خداوند آن حضرت را در قرآن مجيدش به صورت هاى گوناگون ستوده است ، براى نمونه
1 - او را مصداق كامل و جامع نفس مطمئنه شمرده است .
2 - او را بهره عظيمى از رحمت خويش عنوان ساخته است .
3 - او را والاترين پدرانى قرار داده ، كه احترام و تجليل از آنان را مقرر داشته است .
اينك … نيك بينديش كه آيا بر اين پدر والا، خدمتى كرده اى و شرط احساس را انجام داده اى ؟
4 - او را مصداق بارز و سالار شهيدان و كسانى كه مظلومانه به خون خويش غلطيدند برشمرده است .
5 - او را ذبح عظيم توصيف فرموده است .
6 - او را رمز روح حقيقت ((كهعيص )) شمرد.
7 - و نيز آن حضرت را با نامهاى مقدس و بزرگى چون فجر، زيتون ، مرجان و… نام نهاد.
8 - و در ستايش شخصيت و عظمت او در سمت راست عرش مرقوم داشت : ان الحسين مصباح الهدى و سفينه النجاه .
به راستى كه حسين عليه السلام مشعل روشنى بخش هدايت و كشتى نجات است .
تبیان
امام حسین علیه السلام در مورد نهمین جانشین خود بیانات روشن و راه گشا و هدایتگری دارند. که روح مکتب انتظار را زنده و استمرار این طریق را تا تحقق عینی حکومت جهانی اسلام بیان میکند.
«مِنَّا اِثْنَی عَشَرَ مَهْدیَّا و اَوَّلَهُم اَمیرُالمُؤمِنِین عَلی بن ابیطالب و آخَرُهم التَّاسِعُ مِن وُلدِی؛ ” 1″
از ماست، دوازده مهدی، اول آن امیرالمؤمنین علیبنابیطالب علیهما السلام و آخرین آنها، نهمینِ از فرزندان من است.
«وَ هُوَ الأَمامُ القائِمُ بِالْحَقِّ یُحْیِی اللَّهُ بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها؛ وَ یُظْهِرُ بِهِ الدّینَ وَ یُحِقَّ الحَقَّ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ وَ لَو کَرِهَ المُشْرِکُونَ؛” 2″
و او امامی است، که قیام به حق میکند. خداوند به واسطه او زمین را بعد از مردنش زنده مینماید. خداوند به وسیله او دین را ظاهر، اسلام را بر تمام دینها پیروز میکند، اگر چه برای مشرکها ناخوشایند باشد».
حضرت در ادامه فرمود: «لَهُ غَیْبَةٌ یَرْتَدُّ فیها اَقْوامٌ وَ یَثْبِتُ عَلَی فیهَا اَخرونَ فَیُؤْذَوْنَ وَ یُقالَ لَهُم مَتی هَذا الْوَعْدُ اِن کُنْتُم صادِقین؛ ” 3″
برای آن امام (عج) غیبتی است، که گروهی در آن غیبت از دین بر می گردند و گروهی دیگر ثابت قدم میمانند و مورد اذیت دیگران قرار میگیرند و برای آنها گفته میشود، چه زمانی این وعده محقق میگردد، اگر راست میگویید.
سپس امام فرمود:«اَما اِنَّ الصَّابِرَ فِی غَیْبَتِهِ عَلَی الأذی وَ التَّکْذیبِ بِمَنزِلَةِ الُمجاهِدِ بِالسَّیفِ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَی اللَّهُ عَلَیهِ وَ الِهِ وَ سَلَّمَ؛ ” 4 “
آگاه باشید! همانا کسانی که در غیبت آن امام (عج) بر اذیتها و دروغپردازیها مقاومت میکنند، به منزله جهاد کننده با شمشیر در محضر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم میباشند».
پینوشتها:
1- بحارالانوار، ج36،ص 385
2- بحارالانوار، ج 51، ص 133
3- بحار، ج 36، ص 385
4- بحار، ج 51،ص 133
منبع: سایت راسخون
خوشا آنان که مَحرم این درگاه می شوند در این مُحرّم ….
چه دلنشین بود زمانی که آواره کوچه های پرغوغا می شدیم….
چه زیبا بود لحظه های دلتنگی رسیدن به معشوق …
چه عطری داشت رسیدن به معشوق آن لحظه که بر مشام جان بوی عشق می رسید …
سخت است دل بریدن ، آری سخت است …
دل مَحرم نامحرم اگر شد؛ مُحرم این کوی نخواهد شد …
دل در گروی چه بردیم که اکنون مُقرض این زمانه شدیم …
روزی دل خویش به آرامی در کف می گذاری و تقدیم دلدار می کنی ، بی خبری از بی دل شدن …
چه بی پروا پرواز می کنی و بی خبری از بی بال و پر شدن …
حال سرنوشت ما را به بی دلی و بی بال و پری می کشاند…
چه بازیها می کنیم با دل خویش …و یا شاید بازی دل را می خوریم ….
روزی چشم بر تمامی عطرهای خوش زندگی می بندیم و آواره ی کوچه های دلتنگی می شویم؛
و بیم آن را نداریم ، که در بی راهه های تنهایی و دلتنگی گم شویم و در دریای مواج غرق ….
اکنون که پلک باز می کنیم می بینیم چه غرقیم در این چرخ گردون و عطر بی وفایی مشاممان را پر کرده …
کاش ….
سلام مادر
واسه آمارگیری مزاحم شدم؛چندنفرید؟
مادرسکوت میکند وغرق در تفکر میشود؛میگوید:
میشه خونه ما بمونه برای فردا؟!
چرا؟؟
لبخند کم رنگی میزنه ومیگه:
آخه شاید فردا از پسرم خبری برسه……
“شادی روح شهدای گمنام صلوات”
از جمله زيارات شريفه، زيارت ناحيه مقدسه است که منسوب به حضرت مهدي آل محمد (عج) مي باشد. يکي از فقرات زيارت مزبور، اين جمله است: «وَ لَئِن اَخَّرتَنِي الدُّهُور وَ عَاقَنِي عَن نَصرِکَ المَقدُور لاُ ندِبَنَّّ عَلَيکَ صَباحَاً وَ مَساءَاً وَ لَاَبکَينَّ عَلَيکَ بَدَّلَ الدُّمُوعِ دَمَاً» اگر روزگار مرا به تاخير انداخت و از ياري و نصرت تو در روز عاشورا باز داشت، هر آينه من صبح و شام بر تو ندبه مي کنم و به جاي قطرات اشک، بر تو خون گريه مي کنم. اين جمله، حاصل بزرگترين پيام محبت و دلبستگي و ارتباط دل و جان گوينده با مخاطب مي باشد و از جهاتي در خور توجه و تأمل کامل است. در آغاز، از اينکه بر اثر قضاء الهي از نظر زماني در عصر امام حسين (ع) نبوده و روي جريان طبيعي مي بايست چند نسل بگذرد، تا نوبت به او برسد و قدم به عرصه ي وجود بگذارد، اظهار تألم و تأثر مي نمايد و گويا آرزو مي کند که اي کاش جزء طبقات قبل و نسل پيشين خاندان پيغمبر (ص) بود و به هنگام وقوع جريان دلسوز کربلا جزء نسل موجود به شمار مي رفت و امکان حضور در صحنه ي خونين و عرصه ي نبرد کربلا برايش بود تا به ياري جدّ بزرگوار خود قيام کرده و با جان شريف خود رفع بلا از جان مبارک آن حضرت مي نمود و حتّي به مقام شهادت مي رسيد. |
به جبران اين عدم امکان حضور، و نبودن قهري- نه اختياري- در صحنه کربلا و روز عاشورا، براي خود برنامه اي قرار داده که با تأکيد تمام از آن اسم برده و بيان مي کند و آن ندبه و گريه هاي بلند بر امام حسين (ع) آن هم در هر صبح و شام و به صورت مستمر و به عنوان يک عمل هميشگي و قطع ناشدني مي باشد. اولاً: خود گريه به صورت گريه هاي معمولي نيست. بلکه به صورت ندبه و زاري و گريه هاي دردمندانه و بلند بلند است. ثانياً: علي رغم نوع داغداران که اگر صبح بر عزيز از دست رفته خود گريه کردند ديگر عصر و شب گريه نمي کنند، آن بزرگوار، هم صبح گريه مي کند و هم هنگام عصر و شب. ثالثاً: برخلاف ديگران که چند روز سوگواري نموده و بعد عزاداري را رها مي کنند و اگر احياناً يک روز تحت تأثير عواملي، گريه کردند براي مدتها آرامند و يا بکلي عزيز از دست رفته خود را فراموش مي کنند، امام زمان (ع) هر روز و شب در اين سوگواري است و اين عزا براي او کهنگي ندارد و اين آتش سوزان و پر از لهيبي که در جان مقدسش ايجاد شده، خاموش نمي شود و به سردري نخواهد گرائيد. اوج مراتب ارتباط و دلدادگي و عشق سوزان حضرت مهدي (ع) به جد بزرگوارش امام حسين (ع)، اينجا بروز مي کند که مي گويند: «به جاي اشک در عزاي تو خون مي گريم.» چنانکه اين جمله، بيانگر شدّت مصيبت حضرت سيدالشهدا (ع) و عمق فاجعه کربلا و ظلم و ستم بني اميه است. |
مهدی جان!
بگذار نباشد بر من صبحی که بدون تو آغاز شود. در آن پگاهی که نسیم عشق شروع به وزیدن میکند، در آن سکوت صبحگاهی، فقط تویی که میتوانی روح سوهان خوردهی مرا از زخم زمانه التیام بخشی.
مولای من!
میگویند انتظار مثل درد دندان است ولی نه، اگر اینطور بود، آن را به راحتی به دور میانداختم. والله که از انتظار بند بند وجودم در آتش فراقت میسوزد.
یا صاحبالزمان! تا کی در آسمان به پرنده خیره شوم؟ تا کی گلهای سرخ را به یادت بر پردهها سنجاق کنم؟ تا کی در پیادهروی نگرانی انتظار قدم زنم؟
مولای من!
ارمغان غیبت تو، دل شکستهای ست که در قفس سینهام بر بستر انتظار آرمیده است.
یا صاحبالزمان!
سایهی سبزت بر سرم کم مباد. ای کاش دعایم مستجاب میشد که خداوند گناهانم را به محضرت نرساند تا دل پر دردت از دست نوکر بی مقدارت نرنجد، زیرا دل قشنگت دیگر جای گنجاندن کجرویهای مرا ندارد. کاش بر دعای فرجم در حق تو ای گل زهرا سلاماللهعلیها، مرغ آمین، آمین میگفت و تو را از زندان غیبت نجات میداد.
آیا مرا به مروارید بخشش مزیّن خواهی کرد؟ آیا میشود که دوباره مثل روزهای اوّل آشناییام با تو، به خوابم بیایی و بر روی سیاهم لبخند بزنی؟ هنوز چهرهی مهربانت را که در خواب دیده بودم، از خاطرم نرفته چون میدانم که از دل نرود هر آن که از دیده برفت.
گل زیبای خاطرات شیرینم، مهدی جان! اگر پس از مرگم گورم را بشکافی و قلبم وجود داشته باشد، خواهی دید که روی آن نوشته شده: نفرین بر انتظار که قاتلم بود.
نمیدانم چهطور بگویم که خودم هم راضی شوم. اگر با زبانِ دلم شروع کنم حرفم زود تمام میشود، امّا دوست دارم با همان امامی نجوا کنم که بهایی برای محبّتش نداده بودم.
داشتم زندگیم را میکردم؛ تا این که صحبت از آقایی به میان آمد که خود غریب بود و به درد دیگران آشنا.
گفتم یا علی بگویم و با آقایی که این همه ذکر خیرش را میکنند، صحبتی کنم.
کلام اوّل همان و جواب هم همان.
به خدا اصلاً نمیتوانم چیزی از محبّت اربابم بگویم. اگر شرمندگی را بهانه قرار دهم، باز هم وجدانم راضی نمیشود و راستی اگر شرم میکردم . . .
کلام آخر:
خدایا
اگر قرار است بمیرم، بگذار امامم بیاید؛
اگر قرار است بسوزم، بگذار امامم ببیند؛
و اگر قرار است به غربت نشستن او از جانب ما باشد، الهی العفو!
امام هادی علیه السلام می فرمایند :
اِنَّ للهِِ بقاعاً یحِبُّ اَن یدْعی فیها فَیستَجیبَ لِمَن دَعاهُ و الحَیرُ منها؛4
همانا برای خداوند بقعههای است که دوست دارد در آنها به درگاه او دعا شود و دعای دعا کننده را به اجابت برساند، و حائر حسین(ع) یکی از آنهاست.
بحاارالانوار، ج۹۸، ص۱۱۳
امام باقر علیه السلام: چهار چیز از بهترین گنج هاست:
پنهان کردن نیاز
پنهان کردن صدقه
پنهان کردن درد
پنهان کردن مصیبت.
یكى از اصحاب امام محمّد تقى علیه السلام گوید:
روزى در خدمت آن حضرت بودم ، كه سفره غذا پهن كردند؛ و غذا خوردیم .
پس از آن كه سفره را جمع كردند، یكى از افراد مشغول جمع كردن غذاهاى ریخته شده در اطراف سفره گردید.
امام جواد علیه السلام فرمود:
چنانچه در بیابان سفره انداختید، آنچه غذا در اطراف سفره ریخته شود - به هر اندازه اى كه باشد - رها كنید - تا مورد استفاده جانوران قرار گیرد- ولى اگر در منزل ، در اطراف ظرف غذا و یا در اطراف سفره ، طعامى ریخته شود، تمام آنچه را كه ریخته شده است ، به هر مقدارى كه باشد، جمع نمائید - كه مبادا زیر دست و پا، نسبت به آنها بى احترامى شود .
منبع: مكارم الاخلاق، ص 132
ای جوانترین حجت خدا!
تا همیشه ی روزگار، با یاد غم تو، پا به پای امام عصر (عج)، خون خواهم گریست…
غروب، در نفس گرم تو آرمیده است ای آسمان نشین! به زلالی آینه هایی که در غربت، به کام سنگ در می آیند! من در عجبم تو ای بغداد! چگونه تاوان این گناه را خواهی داد که آسمانِ غرق در اندوه، تو را نفرین می کند و کوچه های زخم دیده، بی لیاقتی تو را قهقهه می زنند.
مظلوم من! دل کدامین یاسمین، از غربتت به درد آمد که این چنین، به خاکیان پشت کردی و آسمان نشینی را پیشه؟
یاسین من! مفسران نگاهت، قاصدک های پژمرده در باغ هستی اند.
ای ستودنی! مدینه ی فاضله ی چشم هایت را، جایگاهی است والا. … و من، مدینه را، این غربت همیشه جاری را، در اندوهی مطلق، به فرزندت علی می سپارم.
اکنون دستان آسمان چتری می شود که صبح را ارزانی بهشت و آتش سینه اش را ارزانی «ام الفضل»، و آسمان، این بلند همیشه، غربت تو را در خون خواهد گریست و در ماتم تو، قرن ها بر زمین، این خاکی ناشایست، خیره خواهد ماند.
ای دست هایت به نور بهشتی آغشته و آیه آیه رحمن در خونت جاری! چگونه می شود غربتت را در واژه ها به تصویر کشید؟ چگونه شامگاهان، در غربتت اشک بریزم؟ «ام الفضل»، در حریم تو یک زن بود و آسیه در خانه ی فرعون، زنی دیگر. کدامین زخمت را بسرایم ای ستاره ی فروزان بهشتی!.
آسمان نشین من! تو نیستی امّا …
هنگامی که فرانسوا میتران در سال ۱۹۸۱ میلادی زمام امور فرانسه را بر عهده گرفت،ازمصر تقاضا شد تا جسد مومیایی شده فرعون را برای برخی آزمایشها و تحقیقات از مصر به فرنسه منتقل کند.
جسد فرعون به مکانی با شرایط خاص در مرکز آثار فرانسه انتقال داده شد تا بزرگترین دانشمندان باستانشناس به همراه بهترین جراحان و کالبد شکافان فرانسه، آزمایشات خود را بر روی این جسد و کشف اسرار متعلق به آن شروع کنند.
رئیس این گروه تحقیق و ترمیم حسد یکی از بزرگترین دانشمندان فرانسه به نام پروفسور موریس بوکای بود، او بر خلاف سایرین که قصد ترمیم جسد داشتند، در صدد کشف راز و چگونگی مرگ این فرعون بود.
تحقیقات پروفسور بوکای همچنان ادامه داشت تا اینکه در ساعات پایانی شب نتایج نهایی ظاهر شد بقایای نمکی که پس از ساعت ها تحقیق بر حسد فرعون کشف شد دال بر این بود که او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او از دریا برای حفظ جسد، آن را مومیایی کرده اند. اما مسئله غریب و آنچه باعث تعجب بیش از حد پروفسور بوکای شده بود این مسئله بود که چگونه این جسد سالمتر از سایر اجساد، باقی مانده در حالی که این جسد از دریا بیرون کشیده شده است.
حیرت و سردرگمی پروفسور دوچندان شد وقتی دید نتیجه تحقیق کاملا مطابق با نظر مسلمانان در مورد غرق شدن فرعون است و از خود سئوال می کرد که چگونه این امر ممکن است با توجه به اینکه این مومیایی در سال ۱۸۹۸ میلادی و تقریبا در حدود ۲۰۰ سال قبل کشف شده است،در حالی که قرآن مسلمانان قبل از ۱۴۰۰ سال پیدا شده است؟!
لذا بعد از اتمام کار به کشورهای اسلامی سفر کرد و به تحقیق پرداخت تا بالاخرة آیه ۹۲ سوره یونس را برایش خواندند.به این صورت بود که به دین مبین اسلام مشرف شد
منبع: (نشریه فرهنگی مادبه- دانشگاه علوم و فنون قرآن کریم)
امام رضا (ع) در قنوت نماز روز جمعه : این دعای شریفه را تلاوت می فرمایند:
«اَللّهُمَّ اَصْلِحْ عَبْدَکَ وَ خَلیفَتَکَ بِما اَصْلَحْتَ بِهِ اَنْبیائَکَ وَ رُسُلَکَ
وَ حُفَّهُ بِمَلائِکَتِکَ وَ اَیِّدْهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ مِنْ عِنْدِکَ وَاَسْلُکْهُ مِنْ بَیْنَ یَدَیْهِ
وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً یَحْفَظُونَهُ مِنْ کُلِّ سُوءٍ وَ اَبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِه اَمْناً یَعْبُدُکَ لا یُشْرِکُ بِکَ شَیئاً وَلا تَجْعَلْ لاَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ عَلی وَلِیِّکَ سُلْطاناً
وَ اَذِّنْ لَهُ فی جِهادِ عَدُوِّکَ وَ عَدُوِّهِ وَاجَعَلنی مِنْ اَنْصارِهِ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیر»
«بارالها کار ظهور بنده شایسته و خلیفه راستین خود را (امام مهدی) را صلاح فرما، همانگونه که کار پیامبران و فرستادگانت را اصلاح نمودی و از سوی خویش با روحالقدس ایشان را یاری و پشتیبانی فرما و دیدهبانانی از پیش رو، پشت سر همراه ایشان گردان تا از هر گزندی نگاه دارند، ترس و هراس ایشان را به امن و امان دگرگون ساز، که ایشان تو را میپرستد و هیچ چیز را همتا و مانند تو نمی دانند.
برای هیچ یک از آفریدگانت برتری و چیرگی نسبت به ولی خود قرار مده، ایشان را در جهاد با دشمنت و دشمن شان اجازه فرما و مرا از یاوران ایشان قرار ده که همانا تو بر هر کاری توانایی.»
من نمی گویم ولی فقیه معصوم است!
اما ملتی که به امر خدا به امر ولی فقیه اعتماد می کنند، خدا اجازه اشتباه به آن رهبر را نمی دهد و به نوعی به او معصومیت می بخشد.
امشب، چشمهایم را پنهان میکنم تا خواب، راه دیدگانم را نیابد.
امشب، نزولی بزرگ را به تماشا مینشینم؛ با صد هزار فرشته بر دستانشان حریر.
خواب، امشب در چشمان حیرتزدگان از تماشای آن همه نور میشکند.
آمدگان بیدرنگ، از آسمان و روندگان نورانی به آسمان، در تدارک کدامین واقعه باشکوه، چنین فرمانبرداران بیچون و چرای خالق این شبند!
چه آشوبی در آسمان است و تو نمیدانی.
باد، مأمور است تا رایحه باد صبا را برافشاند و اشک، بر آن است تا آتشی فرو نشاند.
امشب، امید، طرح بازار دل شکستگان است و از فزونی نور، راههای نهفته آسمان هویداست.
نویسندگان آسمان، قلم به دست، در تدارک بر چیدن سیاهیها از نامههای شب بیداران امیدوار و اشک ریزان شب زنده دارند؛ زنهار، دل به او بسپار، ای شب زنده دار، تا سیاهی نماند.
مردی در خلسه نور و نماز، محو حضرت پروردگار است؛ «انا انزلناه فی لیله القدر»؛
محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم لوح زرین بهترین کلمات عالم را در حال نزولی بیمانند، نظارهگر است و قلب پیامبر، جایگاه ابدی کلام آمده از آسمان.
خداوند، امشب، داستان بینظیر خلقت را بر پیامبرش میخواند و سرود گوش نواز عبودیت و بشارت، از آبشارهای آسمان سرازیر است.
من، هزار شبانه بیدار، نگاهم، نیمی آسمان، نیمی به اشک و دستان خالیام رو به بیکران آسمان، بر رازهای مگوی عالم گوش سپردهام.
ذره ذره عالم، اکنون، قدردان لحظه باشکوه نزول است و چه بر خود میبالد از تماس نور کلام خدا بر وسعت خاکیاش!
امشب خاک زمینی و هوای این جهان، گران قدرترین لحظات بودنشان را سپری میکند؛ چرا که عظمت کلام خود را در خود احساس کردهاند.
شب قدر، مرا به بیداری میخواند و زمزمه؛ زمزمههای عاشقانه با معبود. پس قدر باید شناخت دروازههای گشوده آسمان را در شب قدر و غوطهور باید شد در نور تابان آسمان و نفس باید کشید در نزول آیات مقدس.